هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

کمی فقط کمی موفقیت

به طرز شگفت انگیزی حساسیت هام کم شده و به طرز حیرت آوری از رخ دادن اتفاقهایی بر خلاف قوانینم که قبلا با نقض شون سرم می سوخت و تنم داغ میشد؛ الان یک ناراحتی کوتاه مدتِ سبک در درونم رخ میده و بعد از اون کلا آرومم.

 

ادامه مطلب ...

من و خودم

امشب از اون شبای لعنتیه که ویرانگر درونی تیشه برداشته و بر ریشه این درون کم جون می زنه. امشب از اون شبای غم انگیزیِ که هیچ اتفاق تاخی تیفتاده ولی چیزی منو توی مخمسه افکار نابودگر به غُل و زنجیر کشیده.

کاش میدونستم از این زندگی، از خودم و از این دنیا چی می خوام. شماها میدونید؟



+ همسر میگفت با وجود کرونا ازت انتظار این همه صبوری نداشتم. فکر میکردم حتما خانوادتحتما یک جاهایی به دلیل حساسیت زیادت ازت ناراحت بشن . بعد از رفتن شون استرس فلج کننده نداشتم( برای منِ حساس این یک قدم بزرگه). در کمال آرامش همه چیز رو شستم و کل خونه رو سابیدم. یک بهش کمی از کار مونده که فردا تمامش میکنم


+ قبل ترها خیلی راحت می تونستم بخشی از احساساتم رو در قالب کلمات  روی کاغذ بیارم اما الان چشمه اون هم خشکیده


مهمان دارم و باز حساسیت های آزار دهنده 

صدای جیغ و داد یک زن از دور به گوش میرسه

و صدای گرومب گرومب قدمهای سنگینی از طبقه بالا

ماهک در آغوش مادرجان خواب است و خانه غرق سکوت

و من نمی تونم خودمو قانع کنم که ممکنِ چیزی که متوجه شدم کاملا اشتباه بوده باشه

لعنت به روزی که تخم این حساسیت ها در وجودم کاشته شد اگرچه از زمانی که یادم هست این یک فقره رو حساس بودم اما به ندرت متوجه رعایت نشدنش میشدم در نتیجه آرامشم بهم نمیخورد

میدونم اگر درست متوجه شده باشم؛ با توجه به عدم رعایت بهداشت حق دارم اما اون روزایی که این حساسیت ها نبود زندگی کردیم و از عدم رعایت بقیه هم نمردیم که الان شده بلای جون


+ سرم خلوت شه نظرات رو پاسخ میدم

رفاقتای یکرنگ

چه موهبت عظیمی است داشتن رفیقی که تا این موقع شب حاضر باشی باهاش بیدار بمونی و بعد از یک روز کسل کننده با یک لبخند پهن خودتو تو آغوش خواب رها کنی.
شب همه رفیق هایی که رفیق یکرنگ و پیام آور نشاط اند برای رفقاشون نیـــــک

+ گوشی شارژ نداره فقط میتونم همین چند جمله رو بنویسم که ثبت بشه احساس قشنگ این لحظه

فردا، فردا که نه صبح، خیلی کار دارم اما بی خواب شدم امشب و نمیدونم چطور کارای فردا رو مدیریت کنم

تصویر سازی خواسته هام؟

موزیک؟

بازی؟

وب گردی

هیچکدوم جواب نداد

خوابم نمیبره