هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

روز پنجم: شیوه شگفت انگیز برای خروج از حیطه ی منفی ها

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست




شاید روابطی آشفته دارید، از فشار مالی رنج می برید، از سلامتی بی بهره هستید یا مشکل شغلی دارید. بدانید موقعیتهای منفی اغلب به دلیل ناسپاسی در بلند مدت به وجود آمده است.

اگر برای هر یک از نعمتهای مان سپاس‌گزار نباشیم؛ به شیوه ای ناخواسته آن نعمتها را کم اهمیت و عادی می پنداریم. کم اهمیت و عادی پنداشتن نعمتها عامل اصلی جذب کردن رویدادهای منفی به زندگی مان محسوب میشود زیرا وقتی نعمتها را عادی می پنداریم به دلیل بهره مند بودن از نعمتها از خداوند سپاس گزاری نمی کنیم و به این ترتیب اتفاق افتادن معجزه ها را در زندگی مان متوقف میکنیم.

  ادامه مطلب ...

توصیه اکید به خانمهای متاهل

تصمیم داشتم ننویسم تا یک ماه سپاس گزاری تمام شود اما امروز باید حرف بزنم. 

چند روزیست همسرک درگیر رسیدگی به سیستم گرمایشی ساختمان است. امروز آقایی زنگ را زد که فلان وسیله را برایتان آورده ام و هزینه اش فلان تومن می شود. همسرک تقریبا من را در جریان کارها گذاشته بود اما نه در حد اینکه بدانم در این موقعیت چه باید بکنم. حالا هرچقدر زنگ می‌زنم جواب نمی‌دهد که نمی‌دهد. این یکی از خصوصیاتش است که وقتهای ضروری چنان آشفته ام می‌کند که قابل توصیف نیست. راستش را بخواهید همیشه فکر می کنم اگر روزی در حال مرگ باشم و زنگ بزنم و همسرک در جلسه باشد، وقتی فرصت پیدا می کند به من زنگ بزند که منِ غریب و تنها مرده باشم. بگذریم. روی میز کمتر از نصف آن مقدار بود و من مجبور بودم بقیه را از جیب مبارکم بدهم. وقتی من با تاخیر زیاد رفتم پایین و آقا وسیله را روی زمین گذاشت و پول را دادم و رفت، جناب همسر زحمت کشیدند زنگ زدند و قضیه را که فهمید چنان مورد توبیخم قرار داد که به شدت عصبانی شدم. 

+ وقتی ده بار زنگ میزنم لابد قضیه اضطراری است. 

- پیام می‌دادی. 

+ از کجا بدانم که تلفن جواب نمیدهی؛ پیامک را جواب میدهی. یک عذرخواهی می کردی و جواب میدادی

- به رئیس بگویم ببخشید تلفن دارم؟ من نگفتم پول همه چیز حتی کرایه را فاکتور کردند و حساب کردیم؟

+ من فقط فهمیدم کرایه حمل وسیله جداست. 

- اصلا کسی زنگ را بزند و بگوید 500 هزارتومن بیار، می‌بری؟  

و من عصبانی فقط گفتم خداحافظ

حالا نمی‌دانم نگران رابطه مان باشم؟ نگران پول از دست رفته ام باشم؟ نگران اعصاب همسرک باشم؟


متاهلانه نوشت:

خانومهای عزیز؛ وقتی دقیقا اطلاعی از اینجور برنامه های همسرتان ندارید؛ شماره همسرتان را به آن آقا بدهید و بگویید من در جریان نیستم با خودشان تماس بگیرید و خودتان را از کل ماجرا بکشید کنار. من فقط دلم نیامد آن آقا معطل شود و فکر کردم پول این آقا از آن قضایا جداست.


هم صحبت

صدای خانم همسایه روبرویی می‌آید. تنها نیست. با کسی حرف می‌زند. دلم هوس می‌کند. کاش خواهرک یا مادرک یا هر دو اینجا بودند کاش بودند تا تنهایی این روز سرد زمستانی مرا با حضورشان پر کنند. گاهی در روز چند بار صدای زنگ خانه‌ی همسایه ها به گوش می رسد و مهمانها و آدمهایی که می آیند و می‌روند. دلم شلوغی و رفت و آمد می‌خواهد. ته  دلم که غصه می آید؛ غصه را پاره می کنم و می گویم خدایا سپاس که هر روز یک مردِ بی نظیر و کمی خسته در این خانه را می‌زند و من در را باز می کنم و می‌شود هم صحبت تمام لحظه های زندگی‌ام.


غ‌ـزل‌واره:

+ خیلی دلم می‌خواهد از حس و حالم بنویسم. اما دلم نمی‌آید بین این تمرینها چیزی ثبت کنم. شاید انرژی نوشته هایم به اندازه این تمرینها مثبت نباشد.

+ خدایا برای بارانی که می بارد سپاس‌گزارم چرا که زمین و ما را زندگی می‌بخشد. خدایا سپاس سپاس سپاس

+ به زودی در مورد اثرات سپاس گزاری و ناسپاسی در زندگی ام برایتان خواهم نوشت.


روز چهارم: کارهایی شگفت انگیز

" اگر مسئولیت انجام دادن فعالیت، کاری هنری یا مهارتی را به عهده می گیرید؛ بکوشید آن مسئولیت را تمام و کمال به عهده بگیرید. سعی کنید آن مسئولیت را تا حد امکان و، فراتر از آنچه در گذشته بوده است، پیش ببرید. بکوشید آن را کران تا کران گسترش دهید. به این ترتیب، آن کار را به حیطه ی رویدادهای شگفت انگیز وارد می کنید."

تام رابینز

نویسنده



چگونه ممکن است انسانی که در خانواده ای فقیر متولد می شود، کارش را از صفر شروع می کند و از تحصیلات کم بهره مند است؛ به شهرتی جهانی می رسد و به یکی از ثروتمندان جهان تبدیل می شود؟ دو انسان را تصور کنید که کارشان را از یک سطح شروع می‌کنند؛ با این حال یکی از آنها روز به روز به موفقیت بیشتری می رسد و دیگری همواره با شگست روبرو می شود؛ با وجود اینکه ممکن است هر دو به یک اندازه تلاش کنند. چگونه ممکن است؟ 

ادامه مطلب ...

روز سوم: سلامتی شگفت انگیز

" بزرگترین ثروت دنیا سلامتی است"

ویرژیل 

شاعر رومی



سلامتی در واقع ارزشمندترین نعمت زندگی است. با این حال ما سلامتی مان را بیش از نعمت های دیگر زندگی مان عادی می پنداریم. بیشتر ما زمانی به سلامتی مان می اندیشیم که آن را از دست می دهیم. آنوقت به این نتیجه می رسیم که: اگر سلامت نباشیم؛ گویا هیچ نداریم.

علاوه بر همه کارهایی که برای سلامت بودنمان انجام می دهیم؛ باید همواره به دلیل بهره مند بودن از نعمت سلامتی از خداوند سپاس گزار باشیم تا بهره مند بودن مان از سلامتی ادامه یابد.

 

ادامه مطلب ...