هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

سوالهای بی جواب

"هنوز بدون پاسخ؟"


مسئله هرچه هست، تلاش برای یافتن پاسخ را رها کن.

بگذار برای مدتی حل نشده باقی بماند.


تلاش برای جلو بردن سریع فیلم زندگی و رسیدن به صحنه ی "پاسخ" را متوقف کن.

به صحنه ی فعلی "هنوز بدون پاسخ" اعتماد کن 


به خودِ سوال، فضایی برای تنفس و بارور شدن بده.

در زمینه ی اسرارآمیز "اکنون" ، آرام بگیر.


جف فوستر


 

 وقتی چشمام رو باز کردم گفتم: "سی و ؟ سال گذشت و من پر از سوال بی جوابم که برای بعضی هاش احساس شرم دارم که چطور نتونستم جواب رو پیدا کنم. خدایا حواست بهم هست؟!" و بعد به خودم میگم: "یعنی سوالم درستِ که دنبال جوابم؟!"  در عین اضطراب شدید (چند سالی هست روز تولدم کج خُلقم. چرا؟ چون فکر میکنم خیلی کارها باید می کردم. قسمت بدِ ماجرا اینه که نمیدونم چه کاری مثلا؟!) میرسم به این جمله جف فوستر و آبی میشه روی آتیش بهم ریختگی های فکری ام. توی آینه دستشویی چشم می دوزم به چشمای دختر توی آینه که یک خط پرنگ خوشحالش کرده. خون دویده زیر پوستش و باز شده رنگ صورت اش. توی چهره اش خبری از اون همه اضطراب بی دلیل وجود نداره. در عوض به یک لبخند شیرین مهمونم میکنه و من با همه مهربونی که در خودم سراغ دارم! با همه همدلی که میتونم باهاش داشته باشم بهش میگم: "تولدت مبارک دخترِ روز خورشید"

غ ز ل واره:
+ خدا کنه زودتر تاثیر منفیِ قطع داروها از بین بره
+ برای خرید دمبل رفته بودم که سایز مورد نظرم رو نداشت. بعد دلم میخواد سبز باشه با یک استپ آبی سبز اما دمبل ها فقط بنفش صورتی مشکی و قرمز اند
+ چقدر منتظر کتاب "جانِ شیفته" ام برای  همخوانی بعدیِ گروه. این ماه درست کتاب نخوندم
+ چهارشنبه گفتم کاش میتونستم گریه کنم اونوقوت چقدر دو روز گذشته با وجود اون حجم اضطراب و اشکِ لبِ مشک که قطعا از تاثیر قطع داروها بود؛ برای اینکه بلد نیستم انرژی های ماه رو تخلیه کنم تا کلاهمون تو هم نره گریه کردم


بعد نوشت:
حدود ده بعد از صبحانه ماه رفتم حمام. حالم از این رو به اون رو شد. قلبم آروم گرفت. ماه بهم تبریک گفت اما اونایی که زنگ زدن واسه تبریک اینقدر از کرونا و کسایی که مبتلا شدن گفتن که به جای خوشحالی از تماس شون میگم کاش تبریک نمیگفتن. بهتر از این بود که منِ تازه آروم گرفته رو لبریز اضطراب کنند.


نظرات 11 + ارسال نظر
محدثه سه‌شنبه 3 تیر 1399 ساعت 07:53

غزل چه شروع خوبی نوشتی ، این جف عجب چیز قشنگی گفته که برای هممون پیش اومده! تولدت مبارک دختر جون... الهی سلامت باشی... زندگی هیچی نداره جز اینکه امروز رو مفید و شاد باشم و دور غم نچرخم.. مفید بودن هم کار خاصی نیستا، ممکن از ته دل به اطرافیانم لبخند بزنم یا یه لیوان آب دستشون بدم اما احساس رضایت درونی داشته باشم

دقیقا
جواب سوالای من بود
ممنونم عزیزم
محدثه رمز داشتیا نه؟
اگر یاد بگیرم که زندگی همین چیزای ساده است

ویرگول دوشنبه 2 تیر 1399 ساعت 16:39 http://Haroz.mihanblog.com

وای خوب یعنی چی من منتظرم
می شه ایمیل کنی یا ایدی اینستام رو بزارم برات؟

بله عزیزم چرا نمیشه
hi.life_time
اینستای وبمه
اونجا پیام بفرست مهربونم

مهرنوش یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 22:19

تولدت مبارک ان شالله که سلامتی وشادی همراه لحظه های زندگیت باشه

ممنونم واقعا از لطف و مهربونیتون
به همچنین آرامش همراه لحظه های شما

قلب من بدون نقاب یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 19:35 http://Daroneman.blog.ir

آقا من عقب بودم از وبلاگت

تولدت مبارک
انشالله بهترین ها برات باشه و زندگی روی روال دلخواه برات جلو بره

خوب خداروشکر که نی نی در کار نیست

قربون محبتت ممنونم ازت
الهی آمین

واقعا خدا رو شکر

ویرگول یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 15:36 http://Haroz.mihanblog.com

تولدت مبارک دختر مهربون
امیدوارم امسال دست از سوال پرسیدن بردادی و از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری
آقا بیا و رمز رو یه بار دیگه بگو. اونیکه من دارم باز نمی کنه پستهای رمزی رو

قربون محبتت
ممنونم
امیدوارم راه جدید و هموارتری برای زندگی کردن در پیش بگیرم

آقا دیروز و امروز کلی تلاش کردم
نظراتم ثبت نمیشه

آبگینه یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 12:28 http://Abginehman.blogfa.com

تولدت مباااااارک
بخای نخای مقوله کرونا وارد زندگیمون شده و عجیب تر اینکه تو خواب هامون هم رسوخ کرده. پس به دل نگیر اگه کسی چیزی میگه سعی کن بگذری

ممنونم آبگینه جانم
دقیقا تو خوابمونم هست
به دل گرفتنی نیست. ترسمو زیاد میکنه وقتی از شرایط مبتلاها میگن برام

فرزانه یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 08:45

تولدت مبارک غزل جان
الهی که سالی پر از خیر و خوبی و شادی برات باشه

ممنونم ازت
الهی

خاموش شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 23:30

ببخشید چطور شد داروهاتون رو قطع کردید پزشکتون گفتن؟

قصد قطع کردن نداشتم
اما یهو متوجه شدم داروها تمام شده و فراموش کردم که بخرم
بعدش دیدم چند روز گذشته و اوکی ام نخریدم و از سه روز بعدش حسابی بهم ریختم البته با بهم ریختگی های ماهانه هم ترکیب شد و وضع بغرنجی برام درست کرد

نسترن شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 14:22 http://second-house.blogfa.com/

تولدت مبارک عزیز دل
امیدوارم امسال یکی از قشنگترین سالهای عمرت بشه
بیخیال سالهای گذشته
امسال رو دریاب
نوشته بود امروز آخرین روز از بهار قرن عه و قرن دیگه آخرین روز هیچچچچ کدوم از ما نیستیم
پس برقص و بخند و شاد باش
بیخیال تموم کارهایی که باید میشده و به هردلیلی نشده
میدونی تو ازون ادمهایی هستی که همه تلاشت رو میکنی پس حالا اگر نشده کم کاری تو نبوده
یه مااااااااااااااااچ محکم برای تولدت

ممنونم ازت نسترن جان
امیدوارم بتونم درست زندگی کنم
دقیقا آخرین روز بهار قرن
امیدوارم واقعا همینطور باشه که میگی
خودتم یک ماچ محکم برای مهربونیت

زینب شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 12:23

تولدتون مبارک.

ممنونم زینب عزیز

شارمین شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 10:57 http://behappy.blog.ir

تولدت مبااااااااررررررررککککککک

ممنونم شارمین جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد