هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

اصلاح سبک زندگی

با خودم قرار گذاشتم امسال بیشتر روی مهار کردن مهار "سختش کن" کار کنم و برم تو دل کارهایی که انجام دادن شون برام خیلی سخته. دارم سعی می کنم لایف استایل ام رو اصلاح کنم. البته ذره ذره چون سنگ بزرگ علامت نزدن هست همونطور که هفته اول سال شروع کردم به ایجاد چند عادت جدید و حذف چند عادت ناخوب اما تعداد لیست بالا بود و همین شد که خیلی زود بیخیال اون همه تغییر شدم و حالا تصمیم دارم ماه به ماه یک عادت ایجاد کنم و اگر بتونم یک عادت ناخوب را حذف کنم. مثل اینکه ورزش بشه جز لاینفک زندگی ام. اینقدر که هر جا هم برم باز ورزش کردن سر جای خودش باشه. این همیشه یکی از آرزوهام بوده و تا قبل از این از سر تنبلی و البته عادت نداشتن و بیشتر از اون از سر داشتن مهار "سختش کن" سختم بود انجام دادنش. مثل حذف جمله های منفی درونی ام نسبت به خودم که باعث میشه تمام انرژی ام رو بگیره و اجازه قدم برداشتن ها رو ازم بگیره. کتاب چهار میثاق برای من مثل یک مراقبه بود و هست. گاهی غرق می شم تو جمله های زیباش با صدای دلپذیر نیما رئیسی و جمله ای که یا افکت بازگشت توی گوشم می پیچه: "با زبان خود گناه نکنید"

"در ابتدا لازم است از شما بخواهم ذهن خود را از تعریف رایج گناه خلاص کنید، ما معتقدیم کلام انسان بسیار بسیار نیرومند است، حال خواهد کلامی باشد که شما به دیگران می‌گویید یا کلامی باشد که خودتان به خودتان می‌گویید، این کلام سرشار از انرژی است، شما با کلام خود و باقدرت کلام خود می‌توانید فیلی را به پرواز درآورید و عقابی را به زمین بکشانید، این انتخاب شماست که از قدرت کلام خود چگونه و به چه منظوری استفاده کنید، به مثال‌هایی زیر نگاه کنید، تو نمی‌توانی، من می دونستم که یاد نمی‌گیری، امیدوارم که روز خیلی خوبی داشته باشی و از بقیه روزت لذت ببری، شاید برای شما پیش‌آمده باشد که این عبارات را شنیده یا حتی به زبان جاری کرده‌اید، در مختصر کلام میثاق اول ما را به این سمت سوق می‌دهد که با کلام خود گناه نکنیم و انرژی کلام خود را به دیگران و در ابتدا به خودمان هدیه دهیم.معصومیت در کلام باعث می شود حس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید و وقتی حس خوبی نسبت به خود دارید کارهای ارزشمندی انجام می دهید و همین کارها باعث می شوند تا زندگی بهتری داشته باشید.کلامتان را برای شریک کردن دیگران در عشق به کار بگیرید. با کلامتان معجزه کنید. قدرت آن را درک کنید و در جهت تعالی خود از آن استفاده کنید"

و من تقریبا تمام مدت دارم تلاش می کنم حواسم به جمله هایی که در کلام برای خودم استفاده می کنم باشه تا بتونم انرژی کلمات رو به خودم هدیه کنم نه از خودم بگیرم. و کم کم در مرحله بعد برسم به کلماتی که برای دیگران استفاده می کنم.

یکی از تغییرات بزرگی که باید در افکارم بدم و لازمه این روزهای زندگی منِ این هست که بعد از دو سال و هفت ماه بالاخره بپذیرم که مسئولیت اصلی این روزهای من اول ماهک دوم ماهک سوم رشد و توسعه فردی و بعد رسیدگی به امور روزمره خونه و آشپزی است و باید تعادل خوبی بین این ها برقرار کنم. چند روزی هست که دیگه از وقت زیاد گذاشتن واسه ماهک دلهره کارهای انجام نداده رو نمی گیرم و با خودم میگم اولویت اول ماهکِ. به خودم جایزه هم میدم و حس خوبی از این بابت در درونم قلیان می کنه. دیگه کمتر نگران کارهای انجام نداده خونه ام و بیشتر پی گیر مطالعه کتابهایی هستم که می تونه کمک کنه خودم رو بهتر بشناسم و خودم رو با تمام وجود بپذیرم و دوست داشته باشم. این وسط ها یک گریزی هم به رمان های مورد علاقه می زنم. این بار کتاب گروه کتابخوانی "انسان خداگونه" علیرغم اینکه نامربوط به این روزها و اپیدمی حتی نبود؛ جذبم نکرد. نه که کتاب خوبی نبود بلکه در اولویت های من نبود و ترجیح میدادم کتابهای مهم تر (در راستای اهدافم) رو مطالعه کنم و اونهایی که محبوبم هستند. شاید بعدن ها بخونمش. کتاب بعدی گروه از رومن رولان هستش و خیلی مشتاقم برای خوندنش ولی دوست دارم تا اون موقع یکی دیگه از کتابهای یالوم؛ شاید "من چگونه اروین یالوم شدم" رو بخونم به اضافه کتابهایی که برای رشد فردی دارم میخونم. خصوصا " عزت نفس به زبان ساده".

تصورش هم لذتبخش و آرامبخشِ. باید همه تلاشم رو برای بهتر زندگی کردن بکنم به قول "زن کویر" عزیز "ده سال بعد کسی تو خاطرش نیست که خونه من چقدر تمیز بود یا کثیف". اما اگر به اندازه کافی زمان برای دخترکم و توسعه رشد فردی خودم بگذارم ده سال بعد که هیچ تا آخر عمر لذت این همه تغییر دلنشین رو خواهم برد. چشم بهم بزنم همینطور که این دو سال هفت ماه گذشت چند سال دیگه هم گذشته و ماهک بزرگ شده و اونقدر درگیر خودش و درس و دوستاشِ که من قطعا به شدت حسرت لحظه هایی رو می خورم که کنار صندلیم یا کنار پام می ایسته و میگه "ماماااااان بَگَلم میکنی؟" و من میگم: "کار دارم" و اون میگه "یک کمی" و با خودم میگم کاش بیشتر بغلش کرده بودم. کاش بیشتر تن ظریفش رو بوسیده بودم. کاش بیشتر باهاش بازی کرده بودم ولی دیگه خیلی دیره. اگر حالا وقت زیادی برای کار خونه بگذارم قطعا ده سال بعد اونقدر فرز و کاردان می شم که خودم حیرت می کنم اما همیشه در حسرت زمان هایی می مونم که فرصت داشتم شخصیتم رو ارتقا بدم و ندادم و همچنان بعد از ده سال هنوز دارم تو منجلاب خود درگیری های درونی ام دست و پا می زنم. باید زمان رو دریالم و فرصت ها رو برای زندگی کردن شکار کنم

نظرات 9 + ارسال نظر
آبگینه پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1399 ساعت 18:00 http://Abginehman.blogfa.com

درستش همینه که الان از بودن و بازی کردن با بچه ها بیشتر لذت ببریم تا بعدا افسوس نخوریم
کتاب خوندن و رشد فردی هم که عالیه

درستش اینه مهم اینه که از درون بپذیریم این واقعیت بزرگ رو

شیرین پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1399 ساعت 09:25 http://khateraha95.blogfa.com/

خوندمت خیلی خوشم اومد از نوشتت دوباره میام و خیلی دقیقتر میخونم و کلی برات مینویسم
چون خودمم خیلی دارم سعی میکنم کلامم رو درست کنم

چه خوب که خوشت اومد مرسی که وقت میزاری

ملیکا چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 ساعت 19:05

غزل جون
ذکر نام میان پست نشانه دل تنگیته .با تهدید هواداران خانم اینک بلافاصله زن کویر آرشیوش را پاک کرد ؛؛؛حیف از آرشیوش

دقیقا دلم براش تنگ شده
عسل جون منو خیلی راهنمایی میکرد و جای خالیش رو خیلی حس میکنم
واقعا من نمی فهمم چرا بعضیا به همه چیز کار دارن و یک نقطه امن واسه آدم ها نمیزارن
دقیقا حیف از آرشیوش

نسترن چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 ساعت 14:17

منم امسال رو سال "صلح با خودم و کار کردن روی نقاط ضعف" ام نامگذاری کردم یه اپسیلون تغییرات توی خودم دارم کشف میکنم امیدوارم ادامه دار باشه
منم خیلی مطالعه دوست دارم ولی متاسفانه امسال جز دوتا کتاب اونم داستان و چند فصل از کتاب اثر مرکب نتونستم چیز بیشتری بخونم

ان شالله در راستای اهدافت بتونی بری جلو
این عالیه نسترن تغییرات همین اپسیلونهاست که در طولانی مدت یک تغییر بزرگ رو شکل میدن
خوبه که جانا
الان دو ماه از سال نگذشته

زینب چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 ساعت 11:25

بله برداشت من از مطلب شما این بود هرکس به کار خونه رسیدگی می کنه، بعدا پشیمون میشه چرا برای ارتقای شخصیتش وقت نگذاشته.

البته منم نگفتم شما شلخته هستین یا نه .

فقط خواستم بگم اینطوری نیست هرکی زندگی مرتبی داره برای فرهنگ و مطالعه وقت نمیگذاره چون آدمها با هم فرق می کنند. من اصلا تو محیط شلوغ نمیتونم مطالعه و تمرکز کنم.

ممنون به هرحال. من از سبک نوشتن شما و خصوصا دخترتون لذت می برم. موفق باشید.

ممنونم که وقت میگذارید برای خوندن اینجا
من منظورم رسیدگی عالی به کارای خونه است و اینکه قبلا هم تو پستهام گفتم من کلا نمی تونم سریع کار کنم. خیلی به خاطرش اذیت شدم تا حالا ولی دارم سعی می کنم بپذیرم که من اینم و با این ویژگی خودم رو با زندگی هماهنگ کنم
خانواده همسر من یک جور فجیعی تمیز هستن و من منظورم از رسیدگی به امور خونه رسیدگی خیلی زیاد بود وگرنه واقعا تو شلوغی زندگی کردن امکان پذیر نیست. منم نمیتونم تو شلوغی سر کنم
ولی خوب من از یک طرف جمع می کنم پشت سرم ماهک میریزه و می پاشه
اینه که دارم سعی میکنم کمتر سخت بگیرم همین
قطعا به امور خونه باید رسیدگی کرد و عالی بودن در این زمینه زمانی که ماهک بزرگتر بشه و زمان من برای خودم بیشتر بشه امکان پذیره

دقیقا همینطوره منم زیاد میشناسم آدمایی که کار می کنند و تو خونه داری هم موفق هستند و البته خیلی هاشو حداقل ماهی یک بار تمیزکار دارن واسه کارای اساسی
من ولی دوست دارم خودم همه چیز رو مدیریت کنم و از خودم انتظار دارم به همه کاری برسم و این منو سخت اذیت میکنه برای همین سعی در تغییر دیدگاهم دارم
مطالعه های من غیر از صوتی ها معمولا موکول میشه به تاریکی های وقت خواب یعنی اینقدر بچه داری وقت گیره

باز هم ممنون که زمان میذارید برای خوندن نوشته های من
و اگر توی تکست اینطور به نظر اومد که تند حرف زدم عذرخواهی میکنم

هدیٰ چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 ساعت 11:08

نگاهت خیلی قشنگه
و اینکه انقدر مشتاق کتابی
یه چیزی که عجیبه اینه که چقدر بچه اولویت ها رو تغییر میده. برای من که اصلاً قابل قبول نیست همچین چیزی!

راستی گفتی زن کویر، جاشون خالیه چقدر!

امیدوارم همینقدر هم قشنگ بتونم عمل کنم
خیلی دوست دارم یک روزی بشه من روزی چند ساعت برای خودم مطالعه کنم مطالعه های عمیق و نقادانه

خیلی هدی یه جور عجیبی
یعنی تو هم کاری ازت بر نمیاد مگر پرستار بگیری و بزاری مهد که من هیچ کدوم رو قبول ندارم و ترجیح میدم تو آغوش خودم تربیت بشه
و برای منم قابل قبول نبوده که بعد از دو سال و هفت ماه تازه یک کم در درون پذیرفتم که اول ماهک

خیلی دلم میخواد میشد تو اینستا فالوش کنم ولی ایدیمو نمیشناسه خوب :)

ویرگول چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 ساعت 01:51 http://Haroz.mihanblog.com

بهت افتخار می کنم دختر مهربون قوی
لطفا همین فرمون برو جلو

قربون محبت تو مو فرفری دوست داشتنی من
امیدوارم ادامه دار باشه

زینب چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 ساعت 01:46

عزیزم کار خونه به ارتقای شخصیت ربطی نداره ها
کلی خانم تر و فرز و البته دکتر و وکیل و مهندس و معلم و پرستار و خونه دار میشناسم که هم خونه شون تمیزه هم خودشون بافرهنگ و با مطالعه هستن. قطعا اونها هم در زمینه های دیگه ای کاستی دارند البته. هرکس نقاط قوت و ضعف خودشو داره. غرض این که منظم بودن باعث نمیشه آدم از ارتقای شخصیت یا تربیت بچه هاش عقب بمونه.

زینب عزیز احتمالا متن و دقیق نخوندین
اتفاقا من کار خونه رو به ارتقای شخصیت ربط ندادم اصلا

از طرفی من آدم شلخته و کثیفی نیستم
فقط با یک بچه کوچک که همش مامانش رو میخواد واقعا فرصت نمیشه به همه کارها با هم رسیدگی کرد

شارمین چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 ساعت 00:25 http://behappy.blog.ir

زنده باد غ ز ل و تحولانه های قشنگش

زنده باد شارمین و انرژی های مثبتش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد