هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

دزیره

حرفمان شده بود. عصبانی بودم از که بدون تشکر و قدردانی اغلب از کارهایم ایراد میگیرد. بین حرفهایش گفت:"موقع خرید کتابها گفتی با کتاب صوتی بهتر کار میکنم" و من با عصبانیت گفتم:" این دو هیچ ربطی بهم ندارند"

اما حالا به جرات می توانم بگویم از دیروز عصر که "دزیره" را شروع کردم به طرز اعجاب انگیزی حس های منفی به خودم در زیر پایم است و حالم عالیست. حس نمی کنم یک خانم خانه دار بی عزضه ام که نه وقت کافی برای کار کردن دارد نه زمان کافی برای مطالعه. حالا هم کار میکنم. هم کتاب گوش میکنم و هم به خودم می بالم از نظمی که در خانه کم کم دارد همه چیز را سامان می دهد

راستش اصلا یادم نمی آمد چنین حرفی به همسر زده باشم اما عین حقیقت بود. 

نه اینکه تا حالا کناب صوتی گوش نداده باشم. این دو روز زمان بیشتری برای گوش دادن بود که هیچ! .... اینکه به ادبیات کلاسیک علاقه دارم و حالا فرصتی دست داده تا کتابی را  که سالها قبل آصفه به "ز" هدیه داد و من نه حاضر شدم از "ز" بخوام بده بخونم و نه رفتم خریدمش چون من رو یاد "ز" می نداخت.

حالا ولی من رو یاد خودم. زندگی، خوشبختی و حال خوب خودم میندازه. با خودم فکر میکنم چرا زمان موشک خوردن هراپیما من که کتاب صوتی داشتم چرا خودمو به جای غرق کردن تو خبرهای بد توی کتابهای صوتی نکردم وقتی نمیتونستم خودم کتاب بخونم؟!

حالا از این حال خوش همین بس که برخلاف خیلی وقتا حوصله کردم و ظرفای شام و آشپزیمو با میل فراوون شستم و اینکه اصلا حوصله ام سر نمیره


ماهک نوشت:

+ دارم بهش غذا میدم که یهو صورتش رو میچرخونه سمت من و میگه سوپرایز  و من و همسر حیرت زده نگاش میکنیم که اینو از کجا میگه؟


یک بلوز جدید پوشیده. اینقدر خوشش اومده که به همسر میگه "حامی خیلی با حالی که اینو خریدی"


+ همسر استعداد و کرم عجیبی داره تو درآوردن حرص بچه ها. امشب اونقدر اذیتش کرد که داد میزنه سر همسر که "اعصابمو خود نکن"


غ زل واره:

+ به خودم افتخار میکنم. باید تمام تلاشم رو برای از بین بردن ذهنیت منفی که ناشی از تصویر ذهنی شکل گرفته در کودکی نسبت به خودم هست به کار بگیرم


+ بهترین اتفاق امروز؟ 

خوابیدن ماهک کنار همسر بود چون لازم نبود با خستگیام برای خوابیدنش تلاش کنم

و دیگه یک عالم دزیره گوش دادن.

و  صحبت با بابا و تبریک روز پدر

و آرامش خونمون

و خواب بعد ازظهر ماهک باز هم کنار همسر که باعث شد با خیال راحت مسکن بخورم و روی کاناپه با صدای خانم درخشش به خواب برم

خدایا سپاس بیکران


غرنوشت

+ همسایه بالا خسته ام کردن با جر و بخثای نیمه شبشون و تردمیل رفتنای بعد از ساعت ١١ شب. حوصله هم ندارم برم در خونشون


نظرات 5 + ارسال نظر
محدثه چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت 22:09

گویا تو خونه موندن باعث بحث و دعوای زن و شوهرا شده... میدونی همش برای اینه که ما مهارتی بلد نیستیم و بدتر اینکه یاد هم نمیگیریم ... آه غزل جان چقدر برنامه ریخته بودم برای عید ... حالم خوبه...ماه جانم ببوس ...

ما دو تا تو خونه هستیم ولی هر کس به کار خودشه
همسر رو صداها حساس نیست و این نعمته که راحت کتاب صوتی گوش کنم و اون تمرکز میکنه روی کارش
برای همین بحث هامون مثل قبل هستش
ولی مهارت ! به نظرم مهارت درست صحبت کردن یک الزامه که متاسفانه کمتر کسی این مهارت رو داره
ولی نمیدونم منظورت از مهارت مهارت هنری بود؟
من بافتنیم مونده ولی درگیرم ماهم و مطالعه
هر از گاهی یک پاتکی هم به اعمال خونه تکونی میزنم

هستی سه‌شنبه 20 اسفند 1398 ساعت 10:16 http://Mydailynotebook.blogsky.com

کتاب صوتی خیلی خوبه ولی به نظرم یه جورایی انگار به مود آدم هم بستگی داره. مثلا من یه مدت واقعا خوره کتاب صوتی بودم ولی الان چندان تمایلی بهش ندارم و ترجیح میدم خودم بخونم.
من هم عاشق ادبیات کلاسیکم مثلا دیوانه وار جین ایر رو دوست دارم

خوبه به موقعیت آدم هم بستگی داره
من الان فرصتم واسه کتاب خوندن کمه با وجود ماهک
کتاب صوتی باعث میشه هم حس اینکه نتونستم مطالعه کنم از بین بره هم بهتر به کارام برسم
ولی کتاب متنی هم خریدم.
جین ایر رو هم صوتیشو خریدم
اول متنی رو انتخاب کرده بودم بعد ترسیدم نرسم بخونم و دلم بسوزه باز
اینقدر کتاب نخونده دارم که نگو
ولی باز نمیتونم نخرم

فکر کنم کتاب صوتی واسه وقتایی هم که حوصله هیچی نداری خوبه چون اگر قصه خوب باشه میکشدت وسط قصه و حال و هوات عوض میشه

چطوری هستی جان؟
من ارادت زیادی بهت دارم دوست مهربون

فرزانه دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت 10:12

پر از حس خوب بود نوشته ت و حال دل منم خوب کرد

خدا رو شکر فرزانه عزیزم
رزا گلمون چطوره؟

مرضیه دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت 09:16 http://because-ramshm.blogfa.com

سلام منم دزیره رو امسال خوندم و بسیار لذت بردم ازش و واقعا ادبیات کلاسیک رو دوست دارم

سلام
میدونی چیش خوبه؟
توصیف حوصله سر بر نداره
اصلا یک احساس غرور به آدم دست میده این کتابا رو میخونه

Leyla دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت 01:24

روز جهانی زن، بر غزل توانا و عزیزم مبارک باد ❤

بر شما هم مبارک لیلای مهربون و دوست داشتنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد