هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

سلام مامان

+ وقتی کتاب دوست داشتنی تو دستمه اینترنت کلا تعطیل میشه :)) مثل همین روزا

+ بیشتر از نیم ساعت مثل این بود که کسی قفسه سینه ام رو مشت کرده باشه. باز هم پیش اومده بود اما این بار خوب که دقت کردم دیدم ضربان قلبم هم همزمان رفته بالا خودم متوجه نبودم. 

+ صبح ام رو با قشنگ ترین جمله دنیا شروع کردم. چشماش رو که باز کرد و کنارش ایستادم با همون صورت خوابلود لبخند زد و گفت: "سلام مامان"

+ باهاش حرف زدم که دیگه بزرگ شدی. باید مثل رزا و مامان، بابا دیگه شیر مامان نخوری. اونوقت از دیروز هر از گاهی انگشت اشاره اش رو میاره بالا به چپ و راست به علامت نباید تکون میده و میگه " شیرِ ... مامان...نخورم"

+ خودش رو کنار من رو مبل جا داده. دستاشو تو هم قفل کرده و کارتون میبینه

+ بعد از پنج هفته بالاخره رفتم باشگاه و چقدر خوش گذشت 

+ نمیدونم چرا حالم بده. یک جور حال تهوع که مجبورم کرده بشینم به جای مرتب کردن خونه
نظرات 6 + ارسال نظر
مرضیه دوشنبه 1 مهر 1398 ساعت 14:50 http://fear-hope.blogsky.com

الهی بگردمش، دلم ضعف میره وقتی اینا رو میخونم...همش دارم تصور میکنم نیلای خودم رو که بزرگتر میشه و اینطوری حرف میزنه، خدا نگهدارش باشه غزل جان

عزیزی شما مرضیه جان
وای مرضیه من همش دلم میخواد ماه اک هنوزم کوچولوتر بود اگرچه الان هم مثل بهشته بودنش

فرزانه چهارشنبه 27 شهریور 1398 ساعت 11:12 http://khaterateroozane4579.blogfa.com/

عزیزم ناژلند یه کافی شاپ و رستوران بسیار زیبا توی پارک ناژوونه ، نزدیک پارکینگ شماره6
خیلی باصفاست و من خیلی محیطش را دوست دارم. حتما این بار رفتی اصفهان برو

موسی فرزانه جون
ان شالله فرصت بشه میرم
من همش دو روز سه روز میام اونجا
به مهمونی میگذره ولی یه بار حتما میریم

خانمـــی چهارشنبه 27 شهریور 1398 ساعت 10:48 http://harfhaye-dele-khanomi.mihanblog.com/

خدا حفظش کنه

ممنونم خانمی

مرضیه دوشنبه 25 شهریور 1398 ساعت 15:35 http://because-ramshm.blogfa.com

سلام غزل مامان
آخ جانم خدا حفظش کنه جوجه خانوم رو
ضربان بالا و تهوع... قهوه و چیزایی ک افت فشار میاره و سرد هستن حواستون باشه نخورید

سلام مرضیه خانم زنده بادیان اینقدر که پرتلاشی و راضی هستی از تلاشت
آرزومه منم اینطوری باشم
نمیدونم چرا هر از گاهی اینطوری میشم
چشم خاااانوم

بهار دوشنبه 25 شهریور 1398 ساعت 14:58 http://Searchofsmile.blog.ir

چه دختر عاقلیه این دختر خدا حفظش کنه

ممنونم بهار عزیزم

نسترن دوشنبه 25 شهریور 1398 ساعت 09:59 http://second-house.blogfa.com/

سلام مامان عی جاااااان آدم فک کنم غش میکنه اون لحظه

شیر ِ مامان نخورم... الهیییییییییییی..... دختر همکارم سه ماهی از ماه اک کوچیکتره اونم از شیر گرفتن...مادرش بارداره و دیگه شیری نداره بهش گغته "می می خالی که خوردن نداره" میگه حالا هی میگه می می بعدش خودش میگه می می خالی هوردن نداره
الان تهوعت بهتره>؟؟؟

خیلی خوب بود نسترن ان شالله روزی خودت

عزیزم خیلی میفهمن بیشتر از تصور ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد