میگه دیشب داشتم میمُردم
اینقدر که همش فکر میکردم ماهک چی میشه؟
میپرسم: "فقط ماهک؟"
میکه: " تو بزرگی از پس خودت بر میای"
میگم: " چرا بیدارم نکردی؟"
و با خودم فکر میکنم اگر زبونم لال تصورش درست بود به این فکر نکرد که من با چی روبرو خواهم شد؟
و الان میترسم بخوابم
غ زل واره:
+ به شدت نیاز به نوشتن دارم و فقط با لپ تاپ دوست دارم بنویسم و ک.... تعویض ویندوز لپ تاپو ندارم
+ چقدر این روزا نمیدونم کجام و کحا دارم میرم؟
+ دلم میخواد یک نفر از راه برسه و منو لز خودم بکشه بیرون و بزاره کف دستم واضح، روشن، بدون ابهام
خواهش می کنم
واقعا ناراحت شدم که این قدر احساس شرم دارید منم این جور هستم اما شدید نیست
روان درمانی خوب برید از این رو به اون رو میشید دیگه کمتر به خودتون گیر میدین و البته آدم های مشابه خودتون رو هم اگر پیدا کنید متوجه میشید تنها نیستید
از منم یه وقتا بد بالا میزنه
همیشه اینقدر شدید نیست
ممنونم ماهش عزیز
یه سری وبسایت ها هم هستند مشاوره آنلاین میدند اما خیلی گرونن مثل وفور
مرسی ماهش عزیز از اینکه وقت گذاشتی و برام نوشتی.