هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

خواب گاهی نزدیک ترین رفیق آدمهاست :))

باید یک زمان اساسی برای اصلاح باورهام بزارم. خصوصا برای اصلاح این باور که "با وجود ماهک من زمان کافی برای رسیدگی به کارهام ندارم". دیشب خیلی بد خوابیدم.  نمیدونم از کی شروع شد ولی یادم میاد از وقتی دانشجوی سال اول بود و توی اون خونه بزرگی که اطرافمون پراز دار و درخت بود زندگی می کردیم من با صدای باد میترسیدم و دیشب چنان باد شدیدی می‌وزید که من با وحشت از خواب پریدم. پنجره رو بستم و مثل همه این شش سال به سرو تناور سمت راست حیاط فکر می کردم که نکنه آخرش بشکنه و بیفته روی خونه هامون. به هر ضرب و زوری بود تلاش کردم و خواب برد اما هنوز خوابم عمیق نشده بود که احساس کردم الان همه چیز رو باد با خودش می بره. پا شدم کاوری که روی بند انداخته بودم برداشتم و دوباره دراز کشیدم. ترسیده بودم اما چون نمی خواستم همسر بدخواب بشه؛ سمتش نرفتم. 

 

ادامه مطلب ...