درست وقتی تصمیم گرفتم هر روز یک خلاصه از احساس و زندگی اینجا بنویسم بلاگ اسکای قطع شد
بک جورایی احساس ناامنی می کنم تو سرویس دهنده های ایرانی
اون از پرشین بلاگ که همه نوشته هامو به با داد
اون از بلاگفا که یک سری اطلاعاتش همه پرید
اینم از بازیهای بلاگ اسکای
دلم میخواد بک جای امن بنویسم. یعنی احساس امنیت داشته باشم. ولی هنوز فرصت نکردم جدی بهش فکر کنم
کجایی دخترکم؟
چرا نیستی؟
سلام نسترن عزیز
خوبم
قلمم خشک شده
منم همینطور غزل جان
از وقتی بلاگ اسکای این بازیها رو درآورده همش میترسم نوشته هام رو از دست بدم! تنبلیم هم میاد کپیشون کنم
واقعا احساس امنیتم در نوشتن از دست رفته
غزل جان من رمز نوشته های تو رو ندارم
آره منم نگران نوشته هامم
برات میفرستم گلم
غزل بانو خوبی؟ ماهک خوشگلم خوبه؟
سلام شیرین با وفا و مهربون
خوبم عزیزیم
ماه هم خوبه
شما و فسقل خوبید؟
سخت نگیر غزل جون
به سختی نیست مرضیه جان
کلا نوشتنم نمیاد
یه عالم حس قشنگ داشتم نمیرسم بنویسم
چقدر امن!
بسیار بسیار زیاد حتىٰ
تنها جای امن یه دفتر 100 برگ با خودکار بیک آبی هست
دقیقا