برتری خفیف

خدای من!

چقدر خوبم. از عالی هم عالی تر

از روزی که به خوب بودن ترجمه کتاب: "پیرمردی که از پنجره زد و به چاک و ناپدید شد" شک کردم؛ کار مطالعه ام که کتاب رو با کتاب تموم میکردم خورد به خِنِسی؟!. ده روزی اصلا نبودم انگار. دیروز بین کتابها به دنبال یک گزینه متفاوت بودم که جمله " کارهای کوچک اتفاقات بزرگ می سازند" نظرم را جلب کرد و به یادآوردم دو هفته قبل به خاطر همین جمله دانلودش کردم. تقریبا یک روزه تمامش کردم و دل و قلبم لبریز هیجان است. و بیشتر از قبل به جدول برنامه ریزی ایمان آوردم. این همان "برتری خفیف" است. گامهای کوچک آهسته و پیوسته

آنقدر سرشارم کرده از حس توانستن که حرارت تنم بالا رفته و دلم میخواهد همین حالا تمام نکات موثرش را برای همه تعریف کنم. امیدوارم این بار زمان طولانی به خودم و اهدافم متعهد شوم.

باید زود به زود مرورش کنم که فراموش نکنم چه یادگرفته ام. کاش یک منتور برای خودم پیدا کنم :(

تا  امروز هیچ کتابی تا این اندازه مرا برای رسیدن به خواسته هایم به وجد نیاورده بود.اینقدر کتابهای انگیزشی را نیمه کاره رها کرده بودم که مدتها بود نگاهشان هم نمی کردم. اما این یکی موتورشرا روشن کرد

1398/7/9 21:30

---

 

 با خوندن این کتاب متوجه شدم چرا جدول برنامه ریزی تا این حد حال من رو خوب می کنه. دقیقا به دلیل همین برتری خفیف که اگرچه در کوتاه مدت بی تاثیر به نظر میاد اما در دراز مدت تبدیل میشه به یک گام بلند و یک رشد چشم گیر که از نظر دیگران یکباره اتفاق افتاده در حالی که پشت این تغییر یکباره، ماه ها تلاش آهسته و پیوسته وحود داره.

با خوندن این کتاب و معلوماتم از کتاب "از شنبه..." متوجه شدم که چرا خیلی وقتها از زمان عقب هستم؟ چرا همیشه کارهام روی هم تلنبار میشه؟ چرا حس می کنم نمی تونم به همه کارهام برسم؟ و خیلی سوالهای دیگه

من همیشه وقت کم میاوردم و از کارهام عقب بودم چون برنامه هایی برای خودم تعیین می کردم که انجام اون همه کار در اون زمان خارج از توانم بود

همیشه کارهام روی هم جمع میشد چون میخواستم و از خودم توقع داشتم  یک جا بتونم همشون رو انجام بدم در حالیکه باید استپ بای استپ جلو می رفتم و به بخش های کوچکی تقسیم شون می کردم و صبور می بودم تا نتیجه نهایی ظاهر بشه

حس می کردم نمی تونم به کارهام برسم چون کارها رو تو ذهنم بزرگ می کردم و سخت شون می کردم و ذهنم پر از جملات منفی بود در اون زمینه: "من نمی تونم! من خیلی کندم! من هیچوقت عُرضه این کارها رو ندارم! و...."

حالا با خوندن این کتاب فلسفه این جدول برام آشکار شد و حس خوبم بهش هزار برابر شد و تصمیم گرفتم بعد از چند هفته که قول دادم براتون از جدول بگم همین جا توضیحش بدم

ردیف های این جدول روزها تشکیل می دهند و ستون هاش را کارهایی که برای رشد و توسعه فردی در نظر داریم انجام بدیم یا گام هایی که برای رسیدن اهداف مهم زندگی مون باید برداریم تا به هدف اصلی نزدیک و نزدیک تر بشیم و یا کارهایی مربوط به بالا بردن سلامتی و حفظ اون.

در طول روز هر گزینه ای از ستون ها رو که انجام دادیم سریع خونه مربوطه به اون رو رنگ می کنیم و همین رنگ کردن یا تیک زدن انجام شدن یک کار یک جایزه و تشویقِ برای ذهن ما که مشتاق انجام گزینه های بعدی بشه

خوبیه بزرگ این جدول اینه که هر شب میتونیم عملکرد روزانه مون رو بررسی کنیم و چون ثبتش کردیم میتونیم از جدول ها برای بررسی عملکردهای هفتگی، ماهانه، حتی سالیانه استفاده کنیم.

من عکس یکی از جدول هایی که توی شروع برای خودم درست کرده بودم رو میزارم. اگر نگاه کنید گزینه های جدول خیلی ساده اند و فقط در راستای رشدفردی بودند.

پیشنهاد می کنم اول کار گزینه ها تعدادشون کم باشه و آسون تا مطمئن باشید که جتما انجامشون میدید چون انجام نشدن گزینه ها انرژی هاتون رو کم می کنه و شاید مثل سال قبل من کلا رهاش کنید. وقتی به جدول انس بگیرید و بهش عادت کنید کم کم گزینه ها تون هم به بلوغ می رسند. اونوقت بعد از یک زمان طولانی برگشتن و دیدن جدول ماههای قبلبه وضوح حس می کنید تغییرات میبت رو

+ من این جدول رو از بهی عزیز دارم. مرسی بهی جانم