هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

وقتی میای ....

+ پاشو که میذاره تو خونه یک دنیا حال خوب تو جای جای  میریزه. اینقدر که دو سه ساعت بعد از اومدنش تازه یادم میاد چه روز پر استرسی رو طی کردم. تازه می فهمم چقدر از دلواپسی هام دلیلش تنها بودنه. تازه می فهمم که چقدر بیشتر از قبل دوستش دارم و از همیشه بیشتر به حضورش محتاجم.

اون وقته که با خنده بهش می گم چطور بلدی فقط با پا گذاشتن به ورودی خونه حال و هوای زندگی رو تا این اندازه خوش کنی؟ و اون با صورتی غرق لذت و چشمایی که از غرور این تعریف برق میزنه بهم نگاه می کنه و می گه نفسمی. 


+ ماه اک با مداد نارنجی با قدرت صفحه. رو خط خطی می کنه و وقتی تمام شد میگه "بابا کشیدم". حیرت زده ام از سرعت مراحل رشد و تغییراتش و وقتی زمان آزاد دارم یادم نمیاد چه کار جدیدی کرده یا چه کلمه جدیدی گفته که بنویسم


+ دیشب باز نمی خوابید. در شرف خواب بودم که رفته پایین تخت و میگه :"مامان شیر بده" این یعنی شیر من تمام شده. "مامان یخچال شیر بده" کنارش دراز میکشم شاید با خوردن شیرش بخوابه. ولی خوابش نمی بره. عوضش میاد دهن بازش رو میزاره رو لبهام و من کم مونده از هیجان این کارش قالب تهی کنم. شاید در مجموع ده بار این کار رو کرده باشه از بعد شش ماهگی


+ از شش بیدارم. تقریبا کار اصلی ام رو انجام دادم و مونده سازماندهی وسایل و یه کم اتوکاری. کمرم در حال شکستنه اما در عوض آروم و خوشحالم. 


+ ماهی های دیشب روی دستم موند چون همسر حالش خوب نبود و ماه اک ماهی خور هم دیشب لب نزد. اینم بعد از سه سال ماهی پختن :)) از زمان بارداری که حالم از ماهی بهم میخورد تا الان سمت خریدن و پختنش نرفته بودم.


+ در مجموع دیشب سه ساعت خوابیدم خیلی خوابم میاد اما کم خوابی رو به استرس ترجیح میدم


+  رفتم ضد آفتاب بخرم اما دلم سی سی کرم ساسکین میخواست. فکر نمیکردم داشته باشن اما بود و خریدم و اون شوت رژگونه که برای پنکیک خریدم چقدر حالم رو خوب کرد


+ اینجور وقتا چقدر عاشق خودمم که خوب از عهده کار مهمی برمیام

نظرات 7 + ارسال نظر
گل بهی جمعه 25 مرداد 1398 ساعت 16:09 http://golbehi977.mihanblog.com

عاشق وبلاگهایی هستم که نویسنده شدن قلم خوبی دارن و در فضای مثبتی تلخ و شیرین زندگی رو روایت میکنن..
شما هم قلم زیبایی داری بانو..
همین دلخوشی های کوچک مخصوصا لوازم آرایشی و لباس حآل دل آدم رو کلی خوب میکنه

منم عاشق آدمهایی هستم که با حرفهاشون و گاهی فقط با یه جمله هرچی حس خوبه تو دلت چند برابر می کنند
و تشکر می کنم از حسن نظر و لطفی که به اینجا دارید
ممنونم
چه خوبه که حال دل شما رو هم خوب می کنه

نل دوشنبه 21 مرداد 1398 ساعت 10:46

کلا اون پاراگراف اول...
عالی بود..عالی
عشقتون مستدااام

قربون محبتت نل عزیز
روزی خودت باشه یک عشق ناب
نمیدونم ازدواج کردی یانه

قلب من بدون نقاب یکشنبه 20 مرداد 1398 ساعت 23:27

ی لحظه حس کردم چقدر زمان زود میگذره
وای خدا روزی که بیای از مدرسه رفتن ماهک بگی
عزیزم ماشالله چقدر زود بچه ها بزرگ میشن
انشالله همیشه سلامت باشید سه تا یی کنار هم
و دلتان خوش باشه

خیلی زود میگذره
خودم غمگین میشم از این همه سرعت گذر روزها
قربونت بهی عزیز

نسترن شنبه 19 مرداد 1398 ساعت 16:55 http://second-house.blogfa.com/

آفرین غزل! دیدی میتونی
چقققدر خوب که میتونی اینقدر واضح احساست رو به زبون بیاری و به همسرت بگی

تلاشمو می کنم نسترن جان
خیلی نتیجه دلپذیری داره امتحانش کن

فرزانه شنبه 19 مرداد 1398 ساعت 08:52 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

همیشه عاشق باشید الهی و ماه اک ناز و خوشگل هم زیر سایه پدر و مادرش خانمی بشه واسه خودش

مرسی فرزانه عزیز
همینطور نی نی شما
فکر کنم دختر باشه نه؟

تبسم جمعه 18 مرداد 1398 ساعت 22:56

چقدر خوشحالم
چقدر انرژی داشت این پستتون
راستی ضد آفتاب ساسکین خوبه؟؟

ممنونم
العی همیشه خوشحال باشید تبسم عزیز
والا من از آبرسانش راضی بودم
بعد یکی از دوستان سی سی کرمش رو مع فی کرد و گفت خیلی راضیه
هم مرطوب کننده است هم ضد آفتاب هم ضد چروک
پوشش رنگیه خوبی روی پوست داره
ضد اآفتاب تنهاش رو تا حالا استفاده نکردم
ولی کلا محصولات خوبی داره

بهامین پنج‌شنبه 17 مرداد 1398 ساعت 13:34 http://notbookman.blogsky.com

حال وهوای همه روزاتون خوب

سپاسگزارم
به همچنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد