هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

حمد شفا

 شربت عسل،دارچین و زنجبیل نوشیدم و سرم رو کردم تو استکان گلاب و بوش رو نفس می کشم و با خودم میگم کاش مامان اینجا بود و یا اعتقاد قوی اش مثل قبلا که کنارش بودم؛ دست راستش رو میذاشت روی سرم و  هفت تا حمد میخوند

حالم خیلی بده. میشه اگر حرصله داشتید یک حمد برام بخونید؟


بعد نوشت:

یک جور عجیبی تقریبا نیم ساعت بعد از نوشتن این پست حالم بهتر شد. دردمخیلی نامحسوسه و تهوع به حداقل رسیده