از ساعت ٨:٣٠ که بیدار شدم تا همین الان که ساعت ٢:٤٣ بامدادِ کار کردم. ریا نباشه این وسط ها ده دقیقه حمام کردم. نیم ساعت هم تو گوشت فروشی بچه به بغل ایستادم کنار همسر که یک هوایی به سرم بخوره مثلا :دی نیم ساعت هم رفتیم واسه دیدن دسته جنوبی ها. بازم ریا نباشه امشب برعکس همیشه ماه چسبید به باباش و من با فراق بال بارونی شدم و دعا کردم.
برای خواهرک که تو لثه اش کیست داره و درد فراوون و دکترا میگن باید دندونتو بکشی تا کیست رو با جراحی در بیاریم و خدا میدونه خواهرک چقدر تلاش می کنه تا دندونش رو از دست نده
برای فنجون که خوب خوب شه
برای رافائل که بیماریش کامل درمان بشه
برای باران دل شکسته هزار و یک شب
برای نیلوفرم
برای همه دوستای مجردم
برای نی نی آزاده جون که صحت کامل بدست بیاره
برای سپیده جان که مشکلاتش حل بشه و تکلیف زندگیش معلوم بشه
و برای همه شماهایی که اینجا رو میخونید و من نمیدونم تو دلهاتون چه حاجتی دارید
برای خیلی ها که الان بخاطر بیهوش شدنم نمیتونم بنویسم
از همتون التماس دعا دارم
*اگر از بعضیا اینجا اسم بردم به خاطر اینه که اون لحظه مشکلات خاص و آزاردهنده شون از بابت سلامتی یا زندگی تو ذهنم اومد و باعث شد اسمهاشونو بیارم. شاید ارنها اصلا اینجا رو نخونن و ندونن که براشون دعا کردم
عشق تویی فقط همین
عزیز دل منی یار غار من
امروز داشتم وبلاگهای نخونده رو میخوندم و با دیدن اسمم هیجانزده شدم. ممنونم از دعاهایی که برام داری
ایشالا که همیشه تن و روحت پر از عشق و شادی و سلامتی باشه و شاهد خنده ها و رشد ماه باشی
عزیز منی. از روزی که فهمیدم باید عمل کنی مرتب برای سلامتی ات دعا می کنم
قربون محبتت به همچنین
نی نی من با دعای شما حتما حتما بهتر میشه به لطف خدای مهربون..ممنونم غزل جان بابت ایهمه مهربونیت
الهی آمین
خواهش میکنم آزاده جون
دندون دردت خوب شد؟
حال خوبت رو قبول کنه خدای بزرگ انشاءالله
بله خدا رو شکر خوبن
الهی