هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

دلواپسی

یه جور بدی از صبح که بیدار شدم دلواپس و نگرانم. فکر میکردم از حس کثیف بودن خونه است. البته کثیفی فقط در حد کف هست که تی نکشیدم و نگرانم وسایل کشیده شده به زمین و خاک و ویلا کف را کثیف کرده. راستش اونقدر با عجله واردد خونه شدم موقع رسیدن بعد از سفر که فراموش کردم دمپایی گذاشتم که پا رو زمین نگذارم و همین عجله برای رفتن دوباره باعث شد وسایل رو بدون اینکه ملافه پهن کنم بریزم کنار سالن و حالا که به مرور تمام اونها رو جمع کردم و شستم هی فکر میکنم روش راه رفتم و الان همه جای خونه کثیفه. اووف

حالا می بینم دلواپس چیز دیگه ای هستم. همسرک. هیچ خبری از صبح ازش نیست. نه خبر داده که رسیده نه جواب تلفن میده. نگرانم خیلی زیاد

نظرات 1 + ارسال نظر
قیزی پنج‌شنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت 11:28

نمیدونم چرا دوستت دارم
دلواپس نباش ... البته کی به کی میگه
من آقامون دیر کنه مثلن یه رب ، دستام میلرزه ، بشه نیم ساعت زنگ میزنم داداشم بشه 45 دیقه کلی صحنه تصادف تو ذهنم میاد
دیگه یکساعت اینا من وسط یه مراسم خیالیه غمگینم که دارم گریه اینا هم میکنم یهو شوهرمون میرسه

چون خیلی گلی
خدا رو شکر حالش خوب بود
اما منم دقیقا همین روال فکری رو دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد