هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

شهر را آذین بسته ام

ارکان اصلی خانه در راهند و من از خوشحالی آمدنشان لبریز. وقتی هستند سر و صدایشان حواسم را پرت میکند و وقتی نیستند هوای نبودنشان. امروز فهمیدم باشند و سر و صدا باشد و هر از گاهی من غر بزنم صدا را کم کنید درس دارم خیلی بهتر است تا نباشند و کاری از پیش نرود

نظرات 3 + ارسال نظر
هدیه سه‌شنبه 16 اردیبهشت 1393 ساعت 12:13

هورا

نمیدونی چه حس قشنگی بودا

الــــی ... یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 ساعت 17:34 http://goodlady.blogsky.com/

چقدر باید حسودی کنم غزل ...

و گمانم میکنم :)

به چی حسودی میکنی الـــی؟!!
به چی آیا

پس تو هم موافقی که خونه شلوغ باشه تا تنها باشی؟

سهیلا یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 ساعت 01:10 http://fany-rooz-2001.blogsky.com/

درسته...منم به اشدوضع باهات موافقم.....
خدا عزیزانمون رو درپناه خودش حفظ کنه....

چه خــــوب
واقعا که نبودنشون حال آدم رو بد میکنه
الهــــــــی آمیــــــــــــــن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد