هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

بازم وسواس

رفتم عذرخواهی. میگه ازت بدم میاد. نمیدونه اون لحظه خودم چقدر از خودم بدم می آمد.


چهارشنبه 3 اردیبهشت

نظرات 3 + ارسال نظر
شیرین.م دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 ساعت 03:34

مرسی عزیزم... آره جاتون خالی خیلی خوش گذشت... سنگ تموم گذاشتن واقعا... اما جای خالی بابا و خواهرم خیلی اذیتمون کرد... خدا رو شکر خانواده مهربون و خوبین ... امیدوارم خوشبخت بشن.... انشاالله که شمام به زودی بری سر خونه و زندگیت و خوشبختی رو با تک تک سلولهات حس کنی دوست مهربونم...

خدا رو شکر
منم اینقدر دلم میخواد عروسی بگیریم
اما فکر نمیکنم کسی این کار رو بکنه

شیرین.م یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 14:08

منم وسواس دارم... البته الان کمتر شده.. ولی عذاب میکشم هنوز... بخاطرش مجبورم قید خیلی چیزا رو بزنم...

واااااااای خیلی بده خیلی
آدم از خیلی لذتها خودشو محروم میکنه
و خیلی موقعیتها رو به خودش تلخ میکنه و سخت میگیره

انشالله خدا همه مریض ها رو شفا بده
یه گوشه چشمی هم به ما داشته باشه

راستی مبارکتون باشه خاله خانوم
خوش گذشت؟

هدیه یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 09:55

غزل جون من نفهمیدم چی شده،توضیح بده

با وسواسی که روی یک موضوعی داشتم خواهره از دستم ناراحت شد و خودم ناراحت تر که چرا اونو ناراحت کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد