موقع صبحانه قوری را خالی کردم در سبد اسکاچمان که پر از تفاله خشک شده بود در ایام نبودنم. بعد از صبحانه رفته استکانش را خالی کند میگه غ ـزل من اینقدر با دقت قوری را توی سبد خالی کردم؛ چرا تمام سینک را پر از چایی کردی؟
با خنده؛ سینک را نشان اش میدهم و میگم که از دقتات بوده که قوری را در سبد اسکاچ که سوراخهایش درشت است خالی کردهای و اسکاچ آبیمان، قهوهای شده و تمام سینک تمیزمان، زرد و جرمی شده
می خندد و میگوید من دقت را از نوع مردانه به کار گرفته ام و به جزییات زنانه توجه نکردهام
زندگی همین دقت های مردانه است بدون ظرافت های زنانه
زندگی همین کم غذا خوردنهای در زمان دور از هم بودن است
زندگی همین اشتیاقهای دیدار است بعد از دو روز دوری
زندگی همین خانه مرتب کردن های عجله ایِ دو نفره برای آمدن مهمان است
زندگی همین حس خوشبختی و نگاههای عاشقانه و طپیدنهای بی وقفه است
+ کاش همیشه زندگی را اینقدر آسون بگیرم