هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

۵۷. جهنم تمام عیار

اشکهام تمام نمی شن

کم آوردم

درد میکشم

از اعماق درون

دیگه نمیتونم اینطوری ادامه بدم

دیگه نمی خوام...

 

 

توی سکوت

توی خلوت

و توی دلم

فریاااااد میکشم

دیگه نمیخوام کسی صدامو بشنوه. 

دیگه نمیخوام کسی گریه هامو ببینه.

من از ترحم متنفرم اما واقعا وضعیت رقت انگیزی دارم

دیگه باید هر کس حالمو می پرسه جواب رو بزارم رو حالت اتوماتیک:

"خوبم  شکر"

و یکی اون دورا داد بزنه دروغ میگه داره از غصه میمیره اما کسی صداشو نشنوه

خواستم با حامی حرف بزنم! گفتم که چی؟ دلش بسوزه؟ یا چی؟ هر چی هم بشه ازش کاری ساخته نیست

درِ سما رو بزنم؟ که برم گریه کنم و اونم ناراحت کنم؟ 

به هر کی بگم!!! نمیگه بازم حرف تکراری؟ 

نمیگه ول کن بابا حوصله مونو سر بردی؟

حامی هم که یک جمله معروف داره: "باز شروع شد!"


من دارم توی جهنم درونم زندگی میکنم. یک جهنم تمام عیار

تف تو روح اونایی که گفتند نماز نخونید، بعد از مرگ میرید جهنم. فلان کنید، بعد از مرگ میرید جهنم... من اما نماز میخوندم. ولی سالهاست که نمُرده زنده زنده دارم تو آتیش میسوزم و کسی نیست دروغایی که گفتن رو گردن بگیره.

نظرات 5 + ارسال نظر
لی لی یکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت 13:28 http://lilihozaklili.blogfa.com/

غزل نازنینم
ای کاش میتونستم کاری برات بکنم اما یه چیزی همیشه یادت باشه
این احساسات گذراست
تو از پسش برمیای
وقتایی که خیلی حالت بده مدام به این فکر کن که اینم میگذره
و مطمین باش به زودی خوب میشی
امیدوارم مشاوره و حتی مصرف دارو اگه لازم هست رو از خودت دریغ نکنی
چون لایق آرامش و شادی هستی عزیزم

لی لی قشنگم

فاطمه شنبه 14 بهمن 1402 ساعت 15:16 http://Ttab.blogsky

سلام عزیزم تامیتونی بنویس،حتی شده تودفتری برای خودت،رفتن به دکترهم خیلی خوبه.
ولی ولی..نمیشه مشکل بیرونی روحل کنی؟چی شماروانقدبهم ریخته؟

سلام فاطمه جان
مینویسم.
حای پریشب کلی تو دفتر نوشتم. بعدش انگار تمام نشده بود تهشو اینجا نوشتم
پیگیرشم
وسواس

samar جمعه 13 بهمن 1402 ساعت 13:02 https://glassbubbles.blogsky.com/

با همه وجود متاسفم برای درد و رنجی که باید تنهایی تحمل کنی, من تجربه ش رو دارم و از دردت سنگین تره رفتار آدمایی هست که خیلی تو زندگی روشون حساب کردی و نود درصد اوقات نیستن یا اصلا هستن خیلی ام آدمای درستی هستن ولی آدم چقد بگه از چی بگه وقتی درگیری خودشون رو داره میبینه. منم فکر میکنم یه روانشناس کار درست برای این مرحله خوبه ولی پیشنهاد میدم چند نفر رو انتخاب کن و امتحانشون کن به میزانی که روی خوب شدن حال موثرن وقتی با یه دکتر مزخرف کار کنی ضرر روحیت رو چند برابر میکنه.
من نمی شناسمت و نمیدونم مشکلت چیه ولی اگه دوست داشتی حرف بزنی روی من حساب کن این تنهاترین کاری که میتونم به عنوان همنوع انجام بدم

کاش میتونستم حال خوب به خواننده ها بدم
دقیقا همینطوره. یا نیستن یا میگی بگم چی بشه؟

امیدوارم یک متخصص کار درست پیدا کنم

همین که حضور دارید برای من یک دنیاست. همین که میگید هستید یک دلگرمیه بزرگه تو این روزگار که پر از تنهاییه
دلتون شاد

فنجون جمعه 13 بهمن 1402 ساعت 01:49

غزل چقدر دلم میخواست میدونستم چطوری کمکت کنم … متاسفم که انقدر بهم ریختی …

من واقعا متاسفم که
به اطرافیانم هم که حرف نزنم
یواشکی گریه کنم
به جای پرخاشگری سعی کنم سکوت کنم
وقتی مینویسم و بقیه ناراحت میشن خجالت زده میشم

همین که هستی ممنون
همین که دکتر رو معرفی کردی ممنون
همه امیدواریم اینه که نوبت گرفتم

البته که این دو ماه توی پریودی بدترین وضع روانیو داشتم
امیدوارم با تمام شدنش حالم خوب بشه

رویا پنج‌شنبه 12 بهمن 1402 ساعت 23:40 http://hezaran-harfenagofte.blogsky.com

غزل روانپزشک می ری ؟
من چند ماه پیش که رفتم دارو داد خیلی خیلی بهتر شدم .
تمام راهها رو رفتم و آخر رسیدم به اینکه فعلا دارو جواب می ده و الان هم دوزش رو نصف کرده .
حتما حتما برو ، الان فقط دارو جواب می ده.

اسفند نوبت دارم
خدا رو شکر که اینقدر اثر مثبت داشته
یعنی داری قطعش میکنی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد