هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

کمدی های این روزها

متاسفانه اطرافیان نتونستن روزنه ی چشمگیری که برای سلام و علیک مستقیم با همسایه طبقه بالایی ایجاد شده بود رو ببینند و به کل کورش کردن. به ناچار برای هزارمین بار در هفته گذشته راهی شستن دستشویی شدم. آب را با فشار زیاد باز کردم. هنوز در اندوه از دست دادن اون سوراخ مبارک سقف بودم که سر شیر جدا شد و افتاد اون اتفاق میمونی که مستحق یک فیلم برداری حرفه ای بود. سر تا پام عین موش آب کشیده خیس شد و حالا مگه شیر بستن میشد؟:)))


هفته قبل شیر توالت فرنگی خراب شده بود. همسر توضیحات لازم رو داد و گفت من فلکه رو می بندم و تو مغزی رو عوض کن. همسر فلکه رو بست . شیر رو باز کردم که آب لوله ها خالی بشه. همسر هم میگفت زود باش. آب شلنگ باز بود با فشار و وقتی مغزی رو درآوردم صحنه اط بود تماشایی. از همه جا آب می پاشید و من نمیدونستم مغزی رو جا بندازم یا جلوی آب رو بگیرم؟! یعنی واقعا همسر فلکه رو بسته بود؟ :))))


همسر جلسه داشت و صدای بتن کن گوش همه رو کر کرده بود. همسر عذرخواهی کرده بود بابت صدا و گفته بود دو روزه دارن میکنند. یکی از حضار گفته بود خوبه به نفت نرسیدن. درست چند دقیقه بعد سقف ریخته بود پایین. به نظرم از اول هم هدفشون نفت بود نه تعمیرات:))


چقدر دلم میخواست عصری حال بی نهایت خوبمو بنویسم اما از خستگی و بدن درد جون نوشتن نداشتم. امیدوارم فردا بتونم بنویسم

نظرات 7 + ارسال نظر
هدی' شنبه 15 آذر 1399 ساعت 12:57 http://www.pavements.blogfa.com

یعنی چی؟ :)))) سقف واقعاً اومد پایین؟ مگه میشه خب؟

می دونم کلی تمیزکاری کردی، خسته نباشی کلی عزیزم

منم همین رو می گفتم مگه میشه؟ از خونه هایی که معمار بی سلیقه یک سقف کاذب واسه سرویس کار نکرده چیزی بیش از این انتظار نمیره

مرسی عزیز دلم آخر کارش خیلی بهم سخت گذشت ولی خدا رو شکر تموم شد

ویرگول پنج‌شنبه 13 آذر 1399 ساعت 00:47 http://Haroz.blogsky.com

وای خداااااا
از تعمیرات اینطوری متنفرما دقیقا متنفر
کل زندگی آدم کثیف می شه. تمام شد کارشون حالا؟ مخصوصا با داشتن اون فسقلی بلا

نمیدونی فسقلم چقدر همراهیم کرد دورش بگردم

یه کم سخت بود ولی تموم شد

شیرین چهارشنبه 12 آذر 1399 ساعت 10:03 http://khateraha95.blogfa.com

کلی توی اون حال تصورت کردم و خندیدم خدا خیرت بده
حالا بستی؟؟

واقعا سناریوی خنده داری بودخودم با خودم کلی خندیدم

محدثه چهارشنبه 12 آذر 1399 ساعت 09:54

اون روز صب تو دستشویی گفتم اگر سقف بریزه و من بالا رو ببینم چی میشهبعد یهو اینجا رو خوندم نوشتی سقف بالای سرویس چی شده

کمیکی بود برای خودش

رهآ سه‌شنبه 11 آذر 1399 ساعت 22:43 http://Ra-ha.blog.ir

حالا درست شد بالاخره؟ :))))

بله جانم درست شد عزیزم

فرزانه سه‌شنبه 11 آذر 1399 ساعت 22:00

وای چقدر هم غیرقابل تحمله این سر و صداها !!

و چاره ای نیست

نسترن سه‌شنبه 11 آذر 1399 ساعت 18:51

چه خوبه همسر هست
من این هفته خونه ام ولی همسر نه

خیلی واقعا
حضور این مدت همسر تو خونه حال منو بهتر کرده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد