هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

+ غزل پاشو ماه اک بیدار شده

- کیمی باسی؛ کیمی باسی. کیمی باسی

+ غزل پاشو کرمی بازی باید بکنی

* دخترم من شبها خواب درست ندارم. الان هم خیلی خوابم میاد. چقدر زود بیدار شدی؟

شب ١٢:٣٠ خوابیدم اما بیدار شدنهای وسط شب کیفیت خوابم رو بشدت کاهش میده

بغلش می کنم میایم رو تخت و به امید خوابیدن دوباره شیر می دم بهش. اما زهی خیال باطل.

همسر برخلاف اغلب مواقع؛ بغلمون می کنه بعد میره

ماه اک کنار تخت ایستادن

-عَـسَک بیزا. عَسَک بیزا

هنوز هفت نشده. به سختی پامیشم. تی وی رو روشن می کنم میگم تو نگاه کن من یه کم بخوابم. باشه؟

- باشه

پنج دقیقه بعد چسبیده به من که فقط چشمام بسته است نه خواب و میگه بیدا شو بیدا شو. این باشه هم مثل بقیه باشه های دیگه اش. گویی هنوز به معنی اش آگاه نیس

الان ٧:٢٠ هستش و من اصلا نه میتونم بشینم از شدت خوابالودگی نه خوابم میبره


+ دیروز خیلی شلوغ بودم به تایید نظرات نرسیدم. بیدار بشم تایید میکنم

نظرات 4 + ارسال نظر
بهار شیراز پنج‌شنبه 3 مرداد 1398 ساعت 08:37

الهییییی...
من کاملا درک ات می کنم غزل جانم...دو تا بچه های من با اختلاف کمی به دنیا اومدند یعنی مهندس شیر می خورد که پرنسس بانو تو دلم جا گرفت....گاهی سر ظهر می مردم برای یه چرت ده دقیقه ای...مهندس هم اینقدر شیطون بود که خدا میدونه فقط...
مواظب خودت باش قشنگم

الهی خدا حفظ کنه هردوشونو
خدا عجیب قدرت میده به مادرا
چشم شما هم مراقب خودت باش مهربونم

شارمین چهارشنبه 2 مرداد 1398 ساعت 13:55 http://behappy.blog.ir

سلام

تو بخواب. تایید نظرات دیر نمیشه

سلام
چه خوابیدنی خواهر
کاور گوشیمو چنان بیرحمانه خودکاری کرده ها کوفتم شد خواب

هدیٰ چهارشنبه 2 مرداد 1398 ساعت 09:11 http://www.Pavements.blogfa.com

عزیزدلم، دلم کباب شد که برات!
توو این لحظه کاملاً باهات همدردم غزل جونم. از وقتی اومدم غیر از روز اول که کلی خوابیدم، دیگه درست حسابی خوابم نمی بره. مثلاً دیشب اصلاً نخوابیدم! ساعت خواب و زندگیم بهم ریخته. می دونم تا یه مدت باید این وضعو تحمل کنم.
ولی شما کلاً هر شبت همینه عزیزم :(( امیدوارم الآن که دارم برات می نویسم توو خوابِ عمیقی باشی که جبران بی خوابیات بشه مهربونم

عزیزمی مسافر راه دور
رسیدنت بخیر هزیزم
حق داری
اینکه شب و روز و اونجا تفاوت ١٢ ساعته داره مسلما طول میکشه عادت کنی
من که الان دو ساله و به گفته دیگرا تا چند سال آین ه واسه دستشویی رفتن و آب خواستن و امثالش خواب شبمون همینه
یک ساعتی صد بار خوابیدم و بیدار شدم و هشت و نیم دیگه پاشدم

فرزانه چهارشنبه 2 مرداد 1398 ساعت 08:56 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

آخی عزیزم
مادر شدن واقعا سخته ولی خب فکر کنم شیرینی هاش سختی هاش را کم رنگ میکنه

آره ولی امروز خیلی برام سخت بود چون زیادی شیطونی کرد و من مجبور شدم سرش داد بزنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد