هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

ماه اک تا صبح غر زد. نه من درست خوابیدم نه همسر. نمیدونم دندونش در میومد؟ این چند روز من دندون سمت راست رو چک می کردم اما امروز می بینم سمت چپی درومده. نمیدونم تازه درومده یا روزای قبل

حالا وقتی بیدار شدم میبینم صورتش قرمز قرمزه. شاید حالت ابر. ترکیبی از رنگ پوست و رنگ قرمز پوستی. روی تن اش هم ظاهرن داره دونه هایی پدیدار میشه. هنوز مطمئن نیستم.

دکترش مطب نیست که ببرم

مامان میگه خودت گفتی نیا. (من نگفتم نیا. خودش گفت فلان موقع بیام اگر طوری نیست)

همسر هم ماشالله به جونش تا الان تلفن جواب نمیده که با حرف زدن باهاش استرس هام کم بشه.  تازه اضافه هم شده که یعنی تا الان نمیتونست جواب بده؟ آیا سالم رسیده؟

بعضی وقتا تنهایی بد آزاردهنده میشه. وقتایی که مستاصل میشی و یک فسقل بیمار داری

نظرات 1 + ارسال نظر
رهآ جمعه 23 فروردین 1398 ساعت 13:46 http://Rahayei.blogsky.com

سلام غزل عزیزم.
ممنون عزیزم. سال نو توام مبارک. الهی کنار ماهک و همسرت لحظه های خوب و خوشی بگذرونید.
بهترم خدا رو شکر .. :)

چندتا پست نخونده ازت دارم که سر فرصت میخونم.
فقط دو تا پست آخرت خوندم.
نگران نباش و مطمئن باش که تشخیص دکتر درست بوده. اسم بیماری یادم نیست. ولی دقیقن فسقل هم اینجوری شده بود. اول تب بعدشم دون دون های قرمز. بعد چند روز خودش خوب شد خدا رو شکر.
ان شالله ماهک خوب میشه.

سلام رهآ جان
ممنونم
خدا رو شکر که بهتره

مطئنم مهربون
الان خوب شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد