میون انبوهی ازظرف نشسته، با یک عالم خستگی خودم رو به یک کیک و چای نیمه شبی تو یک خلوت تک نفره مهمون کردم اگرچه که دارم از خواب میمیرم. مسواک رو بگو؟!کی بزنه؟
خیلی خوشحال بودم. با انرژی دو روز تمام دویدم اما امروز ازظهر از خودم احساس ناامیدی کردم. سه روز کار کردم و دویدم. اما چون تا قبل از اومدن پرستو اینا سالادم رو نتونستم آماده کنم؛ چون خمیر کیک گوشتم آماده نبود؛ چون آشپزخونه مرتبِ مرتب نبود؛ احساس می کردم شکست خوردم. شکست خوردم از برنامه ای که تو ذهنم داشتم که من از ساعت سه همه کارهام رو کرده باشم و فقط مونده باشه برنجم.
مجبور شدم سالاد رو بسپارم به پرستو و خوب! تزیینش هم با سلیقه اون بود و این یعنی من موفق نبودم!!!! یا ...؟!
خمیر رو هم با هم درست کردیم و وسط کار که ماه اک بیدار شد پهن کردنش موند با پرستو
سه روز دویدم. دستم درد می کنه. اما اینقدر کُندم که با همه کار نداشتن هام و مرتب بودن کلی خونه موفق نشدم به موقع همه چیز رو حاضر کنم که مجبور نباشم بدو بدو کنم.
اینها به کنار
سه روز دویدم؛ اما یک حرفی زدم که نباید میزدم. یک حرفی زدم که نیاز نبود مطرح بشه. یک حرفی زدم که بعد از رفتن مهمونها؛ به جای تبریک به خودم، درگیر بودم که چی شد اون حرف رو زدم؟!
به قول همسر فقط بستگی به برداشت و دیدگاه طرفین داره. همسر میگه حرف واضحی نبوده. خیلی کلی بوده فکر نکنم موردی پیش بیاره. من اما هم نگران برداشت طرف مقابلم از خودم هم ناراحتم از خودم که بعد سی و چند سال عمر هنوز نسجنیده حرف میزنم.
غ ز ل واره:
+ در مجموع شام خوب شده بود. هم دسر،هم کیک گوشت، هم کباب مرغ هم برنج که میترسیدم خوب نشه. آش دوغ هم پرستو تعارفی آورده بود. خوشمزه بود و من دیگه سوپ نذاشتم
+ دلم میخواست رو تختیمون رو عوض میکردم قبل از اومدن مهمونها که وقت نکردم از کمد درش بیارم. میز آرایشم رو هم گردگیری کنم. کسی تو اتاق ما نرفت پس چرا من ناراحت بودم؟!
قطعا کمال طلبی
چقدر خانم مرضیه زیبا گفتند اسمش کمال طلبی نیست. نظر منم همینه. این که خونه حداقلی تمیز شده باشه در حد گردگیری دیگه ، غذاهای اصلی آماده باشه و مهمون لازم نباشه یاری بده وگرنه اون آیتم آماده نشه اسمش کمال طلبی نیست. خصوصا که میگی 3 روز داشتی بدوبدو می کردی. قطعا با برنامه ریزی درست این کارها تو 3 روز شدنی بود ولی برای کسی که تواناییش رو داشته باشه.
مامان ماهک جان بهتره آدم یا توانایی هاش رو بیشتر کنه یا در حد توانایی هاش از خودش انتظار داشته باشه. با بچه کوچک شما باید فقط به یک نوع غذا یا دو نوع غذای ساده فکر کنید نه غذاهای پر زحمت که مثلا خمیر لازم دارند. اینجوری واقعا احساس رضایت خواهی داشت.
خونه واقعا تمیز و مرتب بود
فقط دوست داشتم سالاد و کیکم هم خودم آماده کرده بودم
راستش منم گاهی اینجوری میشم که وقتی مهمون دارم باید غذام فوق العاده بشه و با یه اتفاق خیلی کوچیک ناراحت میشم از خودم
اما زود فراموشش میکنم
کلا یه مدته حس میکنم زن خانه دار خوبی نیستم . باید با این حسم مقابله کنم . مهمترین چیز اعتماد به نفسه. من قبلا خیلی توی آشپزیم اعتماد به نفس داشتم و حس میکردم بهترین دستپخت را دارم اما نمیرونم چرا الان فکر میکنم غذاهام خوب نمیشه و همین عدم اعتماد به نفس کارم را خراب کرده چون انگار واقعا وقتی باور داشته باشی آشپزیت عالیه واقعا هم عالی میشه غذات
اتفاقا دیشب همینو به همسرم گفتم و اونم گفت اشتباه میکنی ، دستپختت خیلی هم عالیه و از نظر من غذایی که تو میپزی خوشمزه ترین غذای دنیاست
من اعتماد به نفس آشپزیم خوبه
دسر و تزیین رو خیلی بلد نیستم اونم چون انجامشون ندادم
باید اصلاح کنی فکرتو خواهر
سلام.
غزل جون به نظر من تلاشی که کردی خیلی خیلی مهم تر از نتیجه س. درسته این که همه چیز اکی بشه عالیه. ولی الانم چیزی رو از دست ندادی. اتفاق بدی نیفتاد. به نظرم خودت رو به خاطر اون همه زحمتی که کشیدی تشویق کن.
در مورد اون حرفی که نسنجیده زدی به نظرم می تونی زنگ بزنی و براش توصیح بدی که منظور خاصی نداشتی. شاید اون اصلا متوجه همچین حرفی نشده باشه! امتحان کن.
سلاااام شارمین جانم
چه کتابی !!!
این که خیلی مهمه. کند بودنم ادیتم می کنه همین :))
برای خودم جایزه کتاب خریدم
شارمین جسارت و توعین نبود. به حرفی بود که گفتن نداشت یعنی نیاز نبود بدونه و من بی سیاستی کردم و نگران بودم دونستنش اذیتش کنه
البته همسر میگه با وجود اشتباه بودن کارت؛ حرف خاصی هم نزدی چون جزییات نگفتی و خیلی کلی مطرح کردی
قطعا کمال گرایی!
شما با وجود بچه کوچیک و بدون کمک، دست تنها از پس اینهمه کار براومدی، بی انصافی در حق خودت میشه اگه راضی نمونی.
فکر کن چه اتفاقی می افته اگه همه چیزت کامل نباشه و فوق العاده نباشه؟ واقعا هیچی.. غزل جان خودت رو در اغوش بگیر و بابت اینهمه زحمت تشکر کن
حق با شماست دقیقا
این بی انصافی در حق خودمه
هیچ اتفاقی نمیفته
مهمونی تمام شد و بقبه فقط خاطره اش او ذهنشون میمونه
اینکه بهشون خوش گذشت؟!
حتی یه مدت بعد مزه غذاها یادشون نمیاد
انرژی های موجود تو فضا فقط یادشون میمونه
سلام غزل جان .سال نو مبارک
عزیزم چرا زیاد خودت رو نقد میکنی و به خودت سخت میگیری
کنال طلبی سالها پدر منو هم دراورد اما حدود دوساله سعی میکنم خیلی کنترلش کنم .پستی داشتم بنام خوبهایی که لذت نمیبرند .نمیدونم خوندیش یا نه
میفهمم دقیقا حست چیه
اما تا ازش رها نشی و نشیم مثل کنه چسبیده به تمام دقایقت تا یکجوری لذتش از بین ببره
ماهک ناز و شیرینم خوبه؟
سلام مهربونم
سال نوی شما هم مبارک نازلی جان
دارم تلاش می کنم سخت گیریهامو کم کنم
یادم نیستش
بایدبگردم و باز بخونمش
دقیقا عین کنه
ماه اک خوبه عزیزم
خسته نباشی از مهمان داری
ممنونم بهی جان❤️
می دونی چون به همه کارهایی که تو ذهن خودت چیده بودی نرسیدی الان فکرت مشغوله این طبیعیه که گاهی برنامه های ما بر اساس چیدمان ذهنی مون پیش نره
اینکه چرا این حرف و زدم بهتر بود نمی زدم یا صحبت بهتری می کردم و...من هم با ۴۵ سال سن درگیر حرف و سخنی که درجمع میگم هستم کلن حرفهامو دوباره مرور می کنم
دقیقا چون به همش نرسیدم
تف تو روح دهانی که بی موقع باز شود
سلام
غزل جان چه خوب که مهمونیتون بخوبی و خوشی برگزار شده، حرف، شلیکی هست ک رها شده نمیشه جلوش رو گرفت مثبت فکر کنید مثبت میشه...
شاید هم اسمش رو نزارید کمال طلبی بهتر باشه! هرکس باااااید اندازه توانش از خودش توقع داشته باشه و اگر غیر از این باشه آدم تبدیل به آدمی میشه که مدام دچار ناراحتی های روحی هست!
میبوسمت مامانِ خوشگل و توانمند
اندازه خودتون از خودتون توقع داشته باشید
سلام مرضیه جانم
بله خداروشکر
ان شالله که مثبته برداشتش
باید با خودم مهربونتر باشم
منم میبوسمت دختر فعال و قوی
مثل من! همیشه ناراضیم از عملکردم!
از حرفهام! هی بخودم میگم چقققققققدر حرف میزنی! وای به اینکه پدر هم یه چیزی بهم گوشزد کنه!
حس تون رو کاملا درک میکنم و بهتون حق میدم ولی میگم بیا با خودمون مهربونتر باشم
درد بدیه
امان از این زبون
بله باید مهربونتر باشیم
منم همنیطوری بودم حتما باید باید همه کارها رو قبل از اومدن مهمونام انجام می دادم ولی به ندرت رو خودم کار کردم که حالا اگر هم نرسیدم آسمون که به زمین نمیاد با توجه به اینکه شاغل هم هستم تونستم خودمو کنترل کنم
یکی اینکه حتما تاکید داریم قبل از سال نو حتما همه کارها انجام بشه ولی امسال به معنی واقعی کلمه وقت نکردم لوستر پذیرایی رو تمیز کنم و همونطوری موند با خودم فکر کردم که حالا مگه چی شد سال تحویل نشد یا شگون نداره اتفاقا مادرم هم متوجه شد و پرسید خیلی ریلکس گفتم وقت نکردم بعد از اینکه دید و بازدید تموم شد سرفرصت دو روز پیش تمیز کردم ولی از این کارم خیلی خوشحالم بس که سر همین کارها چه قدر خودخوری می کردمو جون خودمو می گرفتم
تو هم حتما حتما موفق می شی به قول خودت کسی تو اتاق شما که نرفت شاید اگه روتختی رو هم عوض می کردی بازم مهمونا متوجه نمی شدن منظورم اینکه که اینا فقط برای خودمون مهمه و مثل خوره می افته به جونمون
تازه یادم رفت بگم حموم رو هم نشستم هنوز
منم دارم روی خودم کار می کنم
خونه تکونیم که تمام نشد هنوزم نرسیدم ازامه اسو انجام بدم ولی ناراحتم نبودم چون تلاشمو کرده بودم
چه خوب که تونستی به این حست غلبه کنی
ان شالله همیشه شاد باشی
خیلی هم خوب و عالی بودی، والا اینهمه غذا پختی هنوز از خودت ناراحتی؟ من دیروز مهمون داشتم یه قورمه پختم همون هم خراب شد
همینو بگو
غذاهای من خوشمزه شده بودن جات خالی
یک ذره فقط نمک کبابم کم بود اونم نه زیاد
شاید هم ..... :)
.
.
.
خسته نباشید
سپاس گزارم