هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

چقدر دیروز تکه تکه در وقتهایی که ماه شیر میخورد نوشتم و حالا نصف متنم نیست!

بعضی متنها فقط یک بار آن طور که دلت میخواهد نوشته می شوند

نظرات 4 + ارسال نظر
هاله چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت 13:26

غزل جان ایشالله زودتر روبراه بشی شاید خواب آلودگیت به خاطر کمبود ویتامین D باشه اگه دکتر رفتی حتما بگو برات آزمایش بنویسه من که امتحان کردم خیلی بهتر شدم البته خواب معشوقه جدانشدنیه منه

هاله جون خوب شد گفتی بیشتر یک ماه بود که فراموش کرده بودم بخورم. امروز خوردم شاید بهتر شم
من خواب دوست نیستم اما کم خوابی بدخلقم می کنه

فنجون یکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت 11:27

به خاطر پیشرفت خیلی بزرگت تو سالن ورزش، یه بستنی یا شیرینی نون خامه ای به خودت بدهکاری!
هر پیشرفتت رو جشن بگیر دختر جان.

در مورد اینکه نوشتی حس میکنی بیشتر غر میزنی، اولا که اینجا دفتر روزانه ات هست و اختیارش دست خودته، ولی من دلم میخواد وقتی برمیگردم و خاطراتم رو میخونم لحظات خوش برام تداعی بشه و همش دنبال لحظه هایی هستم که شاد هست و خنده داره ... والا منم مثل بقیه تو روزمره هام بالا و پایین دارم و انقدرها هم مشنگ نیستم :))) یه بار داشتم اشک میریختم و اومدم تو وبلاگ چیزی بنویسم ... شروع کردم از یه اتفاق خنده داری که یادم رفته بود نوشتم و بعد اینکه نوشته ام تمام شد حالمم عالی عالی بود ...

شایدم یک شیرکاکائو یک لیتری که یک نفس سر بکشم :))))
چه خوب
از بس شاد نوشتی به بارم اومدی غر بزنی نشد

فنجون یکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت 11:22

سلام غزل جانم ...
چون خیلی وقته نیومدم ، گفتم یکجا برات بنویسم.
آفرین که داری آگاهانه تلاش میکنی وسواست رو کم و کمتر کنی تا دخترت به نسبت راحتتر باشه ... یه چیزی بهت بگم که قندون فهمیده من یه جاهایی بهش حساسیت دارم و مثلا" میگم دست نزن کثیفه و ... اونوقت میدونی چکار میکنه، دقیقا جلوی چشم من به اونجا دست میزنه و میکنه دهنش یا حتی زبونش رو میزنه با کاسه روشویی سرویس بهداشتی!!!!!!! در حالیکه جلوی باباش اصلا این کارها رو نمیکنه ... خدارو هزار مرتبه شکر که وقتی میبینم این کارها رو میکنه حالم خیلی بد نمیشه و میتونم خودمو کنترل کنم و بهش بی توجهی کنم تا از سرش بیافته ... همش سعی میکنم اصلا اون صحنه رو مرور نکنم والا دیوونه میشم. من میفهمم که تا همین الانش هم چقدر تلاش زیادی کردی برای بهتر شدن وسواست ... اما چون توام مثل من تو خونه یه گودزیلا داری میخوام بگم سرعتت رو باید بیشتر کنی ... میدونم خیلی موافق نیستین اما یه روز صبح وقت دکتر بگیر و برو ازش دارو بگیر ، این موضوع سلامتی و آرامش توعه و چون اثر مستقیم رو ماهک داره دلیلی نداره بخاطر نظر دیگران ازش بگذری. برای اینکه بری یا نری ، یه لحظه خودتو بزار جای من که مثلا" ماهک همزمان که رو پنجه وایستاده تا دستاشو بشوری، لبه روشویی رو کرده تو دهنش !!!
تو من و تو یه مستند بود که میگفت اگه میخواهید روند درمانتون سریع تر بشه با علم به اینکه میدونید تمیز نیستین، اون کاری که همیشه انجام میدین رو انجام ندید، مثلا" حس میکنی آب کثیف ریخته رو لباست ، به جای اینکه بری حمام و خودتو بشوری فقط لباست رو عوض کن.

سلام بر فنجون بانوی پر انرژی
دارم تلاش می کنم اما هنوز راه زیادی دارم
راستش میخواستم دارو بخورم هرچی چرخ زدم تو نت دیدم اثر مستقیم رو شیر داره
باید صبر کنم تا ماه از شیر بگیرم

وای فکر کن من اصلا رو پنجه اومدنشم فکر کنم میگم آب شستن دستاش میپلشه تو رو شور و می پاشه به صورتش
حالا فکر کن زبونشم بزنه
من میخوام بمیرم اصلا
هدا خودش کمک کنه
من از الان عذای دستشویی بردنش رو دارم
که هر جایی بگه جیش باید بدویی
بعد چطور برم که به در و دیوار توالت نخوریم؟ خصوصا اگر تنگ باشه
بعداصلا با شیر و شلنگ توالت مشکل دارم
باید هر دوتاشو با دستمال بگیرم
خلاصه الان هنوز بهش آسون بچه داریمه

فرزانه شنبه 4 اسفند 1397 ساعت 09:33 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

خیلی حس بدیه وقتی میبینی این همه وقت گذاشتی نوشتی و حالا نیست

آخ اصلا بی انگیزه میشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد