هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

بوسه ماه

اینقدر حالم بده که وقتی ماه اک گازم می گیره؛ دلم میخواد پرتش کنم اونطرف. بیشتر از یک ساعته شیر میخوره و من نه بدنم میکشه نه اعصابم. اونوقت طفلکم وقتی دید روی کاناپه ولش کردم و رفتم؛ بی سر و صدا تو تاریکی خودشو رسونده به من و میگه "دَچی!" و با نگاه مهربونش بهم میخنده. وقتی با بغض بهش می گم "التماس می کنم بخواب" لبخند میزنه و با یک دنیا ناز صورتش رو به صورتم نزدیک می کنه و لباس رو میذاره رو لبام. تو دلم میگم چطور دلت میاد این فرشته بی مثال رو از خودت برونی وقتی تو این غربت و بی کسی تنها همدمت همین تکه از خداست!وقتی تو تنها پناهشی و برای بقا به تو و وجودت چنگ می زنه. آروم میکشمش تو بغلم و صورتم می کنم تو طلایی موهاش. موهاش رو بو می کشم و می بوسم. خودش رو می کشه عقب و با اشاره انگشتای کوچولوش می گه "آپ" وقتی آب خورد؛ میایم رو کاناپه و ماه انگار که با اون بوسه وظیفه اش رو به جا آورده باشه و از من بی حوصله دلجویی کرده باشه با همون چند تا مک اول به خواب میره و چشمای من سرریز میشه از این همه لطف و محبت موجودی به این کوچکی 



+ستاره جان کجا رفتی دختر بی خبر؟

نظرات 1 + ارسال نظر
تبسم یکشنبه 28 بهمن 1397 ساعت 00:03

سلام دوباره

عزیزم هیچ ربطی به پستت نداره اما برای چند دقیقه شاید فکرتو آروم کنه
چند روز درگیر ازدواج پدر همسر بودیم مادر شوهر چهارسال پیش به رحمت خدا رفت الان پدر شوهر تصمیم گرفت ازدواج کنه یعنی بعد از فوت مادرشوعرم سه ماه بعدش خواست ازدواج کنه اما جور نشد تا الان
کلی بزن و بکوووووب پدر شوهر ۸۲ سال داره اینقدر دلش جوونه اما ما... کاش مثل اینها بودیم در لحظه زندگی می کردیم به قول معروف هر چه پیش آید خوش آید

سلام بانو
ماشالله خدا حفظشون کنه
تنهایی فقط برازنده خداست
آدما تا دم مرگ دوست ندازن تنها بمونند
باید تلاش کنیم ما هم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد