هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

دلا خو کن به تنهایی ٢

  

میگن عصر ارتباطات ِ و فاصله ها و دوری بی معناست اینقدر که دنیای مجازی و نرم افزارهای اون ارتباط برقرار کردن رو راحت کرده. اگر فاصله ها بی معنا شده اند؛ پس چرا با صدتا تلفن و تماس تصویری باز هم تا عمق وجودم احساس تنهایی دارم؟ چرا از شدت احساس تنهایی سرم رو میندازم پایین. دستام رو میذارم روی صورتم و اشکام سر می خورند روی گونه هام و هنوز با گرماشون نوازشم نکرده؛ از دلتنگی من یخ میزنند و کم میارند برای دلگرمی دادن بهم. ماه اک دستم رو از روی صورتم برمیداره و با نگاه رویایش نگاهم می کنه و با دستهایی که کم از دستهای خدا نیستند چونه ام رو میگیره و سرم رو میده بالا و چشم میدوزه تو چشمهام و لبخند میزنه اما تازه گریه ام شدیدتر میشه و ماه اک باز میزنه زیر خنده. به خاطر وجود شیرینش پامیشم که سرشو گرم کنم اما...

اگر ارتباط برقرار کردن راحت حال آدم رو خوب می کنه!! چرا دلم آروم نمی گیره؟! چرا هیچ کس رو ندارم که گاهی تنهایی هام رو با حضورش پر کنم؟! همه گفتن بچه بیاد سرت گرم میشه اما نمیدونستن که ماه اک بیاد من غصه تنهایی اونم میاد رو غم تنهایی خودم که بدون داشتن محبت پدر بزرگ ها و مادر بزرگهاش و بقیه عزیزان، جز زمانی کم در سال باید بزرگ بشه.

خدایا خودت حالمو خوب کن. من امروز تلاش کردم برای خوب شدنش اما موفق نشدم. خدایا این تنهایی امتحان زندگی ماست. کمکم کن به جای امتحان دادن؛ تبدیلش کنیم به یک فرصت بی بدیل

نظرات 3 + ارسال نظر
فرزانه چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 12:06 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

عزیزم ای کاش شوهرت منتقل میشد شهر شما

من از این شرایط راضی ام فقط دلم میخواد برنامه بزارم برای رفع دلتنگی و بی حوصلگی هام
اگر ماه همکاری کنه میرم باشگاه

ویرگول سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 22:14 http://haroz.mihanblog.com

دختر خوب پس من چی بگم؟
دلت رو بزار جای دل من. که اگه فاصله تو مثلا سیصد کیلومتره فاصله من سی هزار کیلومتره.
من دلم به سالی یه بار دیدنشون خوشه تو چی؟ اراده کنی می تونی بری ببینیشون یا نیان دیدنت (می دونم محدودیت هست اما بلاخره شدنیه دیگه)
قوی باش گلم. نزار این فکرها روح و جانت رو بخورن. شکر گذار بودنشون باش حتی اگه ازت دورن.

تو هم حق داری
ویرگول جان قبل از ماه اک همون تدریس پاره وقت خیلی کمکم می کرد که بی تاب نشم. هفته ای یک بار معاشرت اجتماعی برای هفته بعدش شارژم میکرد. حالا اما تمام معاشرت من شده با ماه و همسنه که دوست نداشته باشم اما اونا اولویت خردشونن و فامیلهاشون
اون دوست نزدیک پنج ماه دنبال خونه میگشتن و کسی که تو مشغله ها حذف میشه معمولا دوستهان البته تلفنی تماس بود الانم درست سه شنبه ها که تنهایی تمام نمیشه همسر اون تعطیله خونست
یا حتی خانم همسایه سه شنبه ها کلا نیستش
من گاهی دلم یک خلوت میخواد که فقط خودم باشم اما حتی زمان خواب ماه من باید به فکر کارهایی باشم که توبیداری ماه نمیتونم انجام بدم
و متاسفانه کلا رو ند اسلوموشنم
تو هم حق داری والا
ولی من هم با همه نزدیک بودنم برنامه جور نشد برم عقد خاله ای که مدتها آرزوشو داشتم
همسر که اومد حالم بهتر شد با اینکه از خستگی و مریضی توان حرف زدن نداشت

بهار سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 21:32 http://searchofsmile.blog.ir

درک میکنم .تنهایی فقط لایق خداست.

دقیقا بهارجانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد