چشمم میفته به قرصای ب-کمپلکس و به خودم میگم شاید عصری یکی از اینا رو خورده بودم حالم بهتر میشد. از شدت ضعف جسمی بود؟ یا از کم خوابی؟ یا هر دلیل دیگه ای جسمم حال خوبی نداشت. قابل توصیف نیست حالتهاش اما به زور رو پا بودم.
کم مونده از شدت خواب سرم بیفته روی ماه اک کوچکم که در حال شیر خوردنه. فردا مهمان دارم و پذیرایی و آشپزخونه به خاطر ماه اک و حال ناخوش امروز کلا بهم ریخته است.
سلام عزیزم امیدوارم هر روز پر انرژی و شاد باشید
مهمون همینش خوبه که یک جنبش ورستاخیز تو کل خونه اتفاق می افته بعدش انرژی هم که از در و دیوار می باره
سلام تبسم جان
به همچنین
خوبه ولی من ناخوش بودم فقط رسیدم پذیرایی و آشپزخونه رو مرتب کنم
عزیزم امیدوارم بهتر بشی
چند ساعت بخواب بعد به کارها برس
غزل بیشتر ضعف ها بخاطر شرایط روحیه
سعی کن آروم باشی
مرسی مهربونم
اون شب فرداش مهمان داشتم ولی دیروز اساسی خوابیدن
عزیزمی فکرم جز برای وسواس در بقیه زنینه ها آرومه
عزیزم انشالله که زودتر خوب بشی . منم این چند وقت خیلی خیلی ضعف داشتم . خیلی بد بود
ان شالله
خالا بهتر شدی فرزانه جان؟!