هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هدی

به مرور داره دلم کنده میشه. از اینجا. از وبگردی. شاید هم دوره ای باشه و دوباره هیجانش برگرده. مدتهاست تلگرامم متروکه ای بیش نیست که فقط گاهی پیامهای خاص همسر را چک می کنم. اینستا؟ مدتهاست که جذابیت خاصی ندارد اگر چه درش چرخ می زنم گاهی.  اینجا هم که یک جوری شده. نمیدونم چرا؟!



هدی عزیزکم

چرا اینطور بی خبر؟

یهویی خوردم به در بسته

خوبی؟

امیدوارم روزهای پر از هیجان و شادی از راه برسه و بیای خبر از خوشحالیهات بهم بدی

برات بهترین ها رو از خدا میطلبم

لحظه هات پر از خیر و برکت و آرامش 


نظرات 1 + ارسال نظر
هستی جمعه 11 آبان 1397 ساعت 23:30

لطفا بنویس نوشته هات منو اروم میکنه یه جورایی انگار دارم نوشته های خودم را میخونم وخودم را از دور تماشا میکنم بابت تموم درس هایی که ارت گرفتم ممنونتم عزیزم

چه جالب
خواهش می کنم
کاش بهم بگی چه درسهایی بودن مثلا. به این دلیل که دونستنش حالمو خیلی خوب می کنه. به این دلیل که می فهمم بیخود نبوده نوشتن هام. به این دلیل که یک نوازشه برای من مثل همین حرفهای قشنگت
من فکر میکنم خیلی وقتا کسالت باره نوشته هام که یک وقتایی هیچ کس حرفی برای گفتن نداره
از طرفی میگم هر روز بالای صد نفر این پیج رو باز می کنند. اگر کسالت باره چرا میان؟ اگر کسالت بار نیست چرا اینقدر یواشکی میخونن منو؟

ببخشید جسارتا شما همون هستی مهربون من هستی
یا یک خواننده ای که خاموش بوده؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد