هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هوای خانه چه دلگیر می‌شود گاهی ...

 به طرز عجیبی بی انرژی‌ام. حتی یوگا هم کاری ازش بر نیامد. موقع شاواسانا مرتب ذهنم پراکنده می‌شد و تقریبا خوابم می‌برد. دیگر حوصله لغتها و جمله ها را ندارم. کاش این کار عجله ای نبود. دلم یک تفریح اساسی می‌خواهد. یک کم هم هیجان حتی. دیروز روز مزخرفی بود. سرم درد می‌کرد... شیرها سر رفت... تمام گاز و آشپزخانه و قابلمه به گند کشیده شده.... اما توان رسیدگی نداشتم... همسرک بداخلاق شد... استرس کار هم بود و امروز تنها بودم ... کاش تمام روز را خانه نمانده بودم تا کار کنم و کار پیش نرود. مادرک دو روز است حال مرا نپرسیده. نمی‌دانم اصلا خبر دارد که سردرد داشته ام؟ شلوغی خانه ذهنم را به هم می‌ریزد و استرس کار دست و پایم را می‌بندد. حالا تمام وجودم منقبض است و هوای خانه دلگیرتر از هر زمان دیگری است.


نظرات 6 + ارسال نظر
12 دوشنبه 24 آبان 1395 ساعت 21:52 http://page12.blogsky.com

سلام عنوان پست رمزدار چی میگه؟!!! دختر؟!!!

سلام 12 جان
میگه دوست آن است که گیرد دست دوست

رافائل دوشنبه 24 آبان 1395 ساعت 10:55

سلام غزل جان. اگه دوست داشتی به منم رمز بده.
منم مثل تو این روزا خیلی کسل هستم.

من بهتر شده بودم اما ...

Mina یکشنبه 23 آبان 1395 ساعت 22:29 http://posiiiitive-enerrrgy.mihanblog.com

دختر جان پاشو برو بیرون هر چقدر خونه بمونی و هر چقدر فکر کنی و هر چقدر بخابی حالت بدتر میشه ....

رفتم مینا جانم
همون شب رفتم
قدم زدیم. حرف زدیم و حال من خوب شد.
دیروز مجال نوشتن نبود. ببخش که نگران شدی

آبگینه یکشنبه 23 آبان 1395 ساعت 18:23 http://abginehman.blogfa.com

اه شیر که سر میره آشپزخونه به گند کشیده میشه. از این به بعد یه قاشق چوبی بزار داخل ظرفه شیرت سر نمیره
خودتو بابت کار عصبی نکن سر دردت بدتر میشه

وای نگو که تا دیشب درگیر تمیز کردن قابلمه اش بودم با انواع اقسام مواد شوینده تا پاک بشه.
چه پیشنهاد جالبی

مرسی آبگینه جان که هستی

گلبهار شنبه 22 آبان 1395 ساعت 23:29

سلام .اضافه کن به تمام این موارد اینکه یک بچه نق نقو هم داشته باشی !

من ترجیح میدادم بچه نق نقو باشه اما ترسهایی که دارم نباشه

لی لا شنبه 22 آبان 1395 ساعت 22:24 http://lilaliana.persianblog.ir

وای غزل جان ...خسته ای...نیاز به استراحت داری...همان طوریکه گفته ای یک تفریح اساسی...! اما حالا بلند شو خودت رو به یک چای مهمان کن ...به خودت آرامش بده...! حداقل یک مسکن بخور...! دقایقی دراز بکش ومثبت فکر کن عزیزم ...همه چیز درست میشه...نگران نباش دوستم !

دقیقا یک تفریح. اما قبلش باید این فکر من آروم بگیره وگرنه باز قصه همینه.... واایی لی لا چقدر آرامش تو این جمله هاته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد