چشمایم به زور باز اند. مچ پایم بد درد میکند.. گلویم میسوزد. حوصله صبحانه خوردن ندارم.انگشت هایم ورم کرده. بعضی هایشان کبود هم هست. تنم بی حس و دردناک است. ملافه بالش را با بی حالی تمام تمیز کردم. بقیه قطره ها به قوت خودشان باقی هستند. تمام حس هایم، بی حس اند و دلم یک خواب طولانی میخواهد که وقت تمام شدنش؛ تمام این دردها و بی حسی ها با انرژی و خنده و آرامش جانشین شود.