هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

درد و بی حسی مکمل هم هستند. گاهی برای تسکین گاهی برای تشدید

چشمایم به زور باز اند. مچ پایم بد درد میکند..  گلویم میسوزد. حوصله صبحانه خوردن ندارم.انگشت هایم ورم کرده. بعضی هایشان کبود هم هست. تنم بی حس و دردناک است. ملافه بالش را با بی حالی تمام تمیز کردم. بقیه قطره ها به قوت خودشان باقی هستند. تمام حس هایم، بی حس اند و دلم یک خواب طولانی میخواهد که وقت تمام شدنش؛ تمام این دردها و بی حسی ها با انرژی و خنده و آرامش جانشین شود.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد