هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

اعتراف

میخوام به یک چیزی اعتراف کنم. اینکه تکلیفم با خودم روشن نیست. اینکه شدم یک بوم و دو هوا. این که خسته شدم از اسباب کشی. اینکه نمیدونم اینجا بمونم یا برم خونه قبلی. اینکه اصلا اگر بمونم چرا بین این همه اسم که بلوط و الــــی و همسرک حتی کمکم کردن و خودم پیدا کردم و حافظ و شاملو و یک عاشقانه آرام هم بهم الهام دادن من هیچ اسمی نتونستم انتخاب کنم. از طرفی گاهی با خودم فکر میکنم که شاید بدبینی من به محیط مجازیه که باعث این جابجایی ها شده. از این همه خانه به دوشی از دست بلاتکلیفی ام با خودم کلافه ام. دیدن وبلاگهایی که یک آرشیو چند ساله دارن دلمو به درد میاره. من از سال 88 وبلاگ داشتم. اولش فقط حالت مینیمال بود. اون وب هنوزم سر جاشه و من یکی دوتا دوست بیشتر از اونجا نداشتم. هنوزم گاهی مینیمال داشته باشم اونجا مینویسم. یعنی اون یک وب ثابته برای مینیمال هام. البته خوب خواننده خاصی هم نداشت. خونه دوم که اصلا راجع بهش حرف نمیزنم. در خونه بعدی ضربه بدی از چندتا دوست نما خوردم و خونه بعدی هم یهو از اسمش بدم اومد. خواستم آدرس عوض کنم اما عمومی، ولی خوب هشدار بلوط باعث شد بیخیال این موضوع بشم. البته خدا رو شکر مزاحمی هم نداشتم. هر روزی که توان داشتم و فرصت، به یکی دوتا از بچه که تو لیست آپ کرده بودن آدرس دادم اما هنوز خیلی ها موندن. جزییات به کنار دلم میخواست آرشیو این چند سال وبلاگ نویسی ام یک جا بود ولی نیست. من خسته ام از این همه جابجایی. من یک خونه ثابت میخوام با آرشیو این چند سالم :(((((((


+دلتنگی این روزها بیچاره ام کرده

نظرات 2 + ارسال نظر
شاه بلوط چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 12:45 http://balot.persianblog.ir/

از چیزای دیگه خسته شدی و زورت به اونا نمیرسه یا نمی خوای قبول کنی هی به این خونه مجازی گیر میدی
میتونی یه خونه مجازی درست کنی بعد بدون اینکه به دوستای قدیمیت بگی بری مثل یه خواننده معمولی بخونیشون و براشون کامنت بذاری و دوباره با هم باشین
اسمهم مهم نیست چی باشه
بعد یه مدت بهش عادت میکنی
یه چیزی از درون داره اذیتت میکنه که تو ناراحتیتو سر این وب خالی میکنی
مهم نیست چقدر ارشیو داشته باشی مهم اینه که برای دل خودت بنویسی همین

همه حقیقت همینه که تو میگی
درونم بهم ریخته است که نمیدونم میخوام چه کار کنم.
به قول تو آرشیو و هیچی هم مهم نیست

شیرین.م چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 00:54 http://www.delvapasiiiii.persianblog.ir

سلام عزیزکم.... میدونم این سردرگمی و بلاتکلیفی چقدر سخته... کاش بتونی با خودت کنار بیای.... اینو بدون که دوست ندارم بری...نوشته هاتو دوست دارم... این روزا تنها دلخوشیم دوستای مجازیم هستن و دلخوشم به خوندن چندتا وبلاگ ثابت... اما نهایت خودخواهیه که بخوام بخاطر دل ما بنویسی... اما بدون دوست دارم باشی... اینجا یا وبلاگ قبلیت یا هر جا که راحتی... بدون رفتنت ناراحتم میکنه... اما ببین چه کاری بیشتر بهت آرامش میده دوستم...

سلام شیرینم
منم شماها رو دوست دارم که دلم نمیاد بی خبر جمع کنم برم
ورگرنه که خیلی قبل و ازداشتن وب قبلی اینطور میشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد