هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

یک ستاره تو آسمون ِ

سلااااااااااام

ظهرتون به خیر

حالتون چطوره؟!

عالـــــی

حال خواننده های اینجا چطوره؟!

عالـــــی

خواننده های هشت بهشت ما شما رو خیـــــلی دوست داریم

خیـــــلی

بریم بیایم

١،٢،٣

(تا اینجا رو به سبک خندوانه ای بخونید)


صبح شده بود ولی حال دهنم هنوز بد بود. به شدت درد داشت اما دیگه از اون حس عفونت سرایری در بدنم و احساس کوفتگی و درد خبری نبود. از اونجایی که شیر و لبنیات رو نباید همرا با مصرف آنتی بیوتیک خورد و من اصلا نمیتونستم نون بخورم؛ تخم مرغ آبپز کردم و فقط سفیده اش رو خوردم. بعد از صبحانه متوجه شدیم مسئول بی مسئولیت داروخانه تمام برگه های مربوط به دکتر را کَنده و نسخه اُ پی جی نیست. ١٢ از خونه زدیم بیرون برای پیگیری نسخه که داروخانه بسته بود. مغازه مارال چرم رو نگاه کردیم و همسر کوههای پر برف رو به ماه اک نشون داد و گفت می خوام ببرمت برف ببینی. یه کم انرژیم افتاده بود. به خودم که اومدم متوجه شدم دیگه درد نمی کشم موقع فرو دادن آب دهنم. زبونم که به لثه ام زدم دیدم ورمش کم شده و لثه ام شل شده. همزمانی این اتفاق و وارد شدنمون به جاده پر پیچ و خم در دامنه کوه چنان انرژی ریخت تو وجودم که دلم می خواست از خوشحالی جیغ بزنم. موزیک رو بلند کردم. ماه رو تو بغلم فشار دادم و بوسیدم و به رسم تشکر دستم رو گذاشتم روی دست همسر که روی فرمون بود و بهش گفتم واقعا ازت ممنونم. تو فوق العاده ای.

جایی که برف نسبتا زیادی بود پیاده شدیم. منم با کفشای تی تیشم رفتم تو برفها. جاتون سبز هوا بی نظیر بود اما هیچوقت درک نمی کنم آدمهایی رو که وقتی میرن تو دل طبیعت خیلی خودخواهانه نه یک آهنگ نه دوتا، تمام مدت فضایی رو که اومدی برای تمدد اعصاب با صدای بلند موزیکشون آلوده می کنند. فرو رفتن پاهامون توی برف بعد از برداشتن هر قدم چنان با روانم بازی می کرد که با هر قدم و با هر له شدن برفها زیر پام انگار یک بخش از حس و حال بد درونم، زیر پام له می شدم و نابود میشد. یک تکه برف تو دستم گرفتم که ماه ام دست بزنه اما دوست نداشت. دلم سکوت میخواست با چاشنی صدای آدما کهزد و ضبط طرف قاطی کرد و صدا قطع شد. با آدم برفی همون آدما عکس گرفتیم. همون آدما این همه راه رو اونده بودند فقط واسه تفریح بچه هاشون. یک نفر بالا بچه می ذاشت روی تیوپ. اون یکی پایین تپه بچه  ها رو میگرفت. یک بچه سرتق وشیطون هم داشتن که با دمپایی اومده بود و همون رو هم درآورده بود و با جورا تو برفا می دویید. اصلا هم ناراحت نبود از یخ زدن پاهاش :)))

کمی جلوتر رسیدیم به آبشار و اونجا رسما خالی شدم از تمام منفی ها. هیچ صدایی جز صدای آب نبود. فقط ما بودیم و کوه و آبشار. ته جاده؛ رسیدن به جاده چالوس، دیدن رودخونه و تقریبا خالی شدن معجزه آسای لثه ام توی دو سه ساعت (شک ندارم نتیجه سپاس گزاری های روز قبل بود) اینقدر انرژی، نشاط، حال خوب و انگیزه ریخت در وجودم که حس می کردم می تونم تمام دنیا رو فتح کنم

و امروز شنبه، از آخرین روزهای سال ٩٧ اینقدر زیباست که از ته ته ته وجودم سپاس گزارم از خداوند که  بیمار شدم. سپاس گزارم که یکتای بی همتا تلنگری زد به تمام من و زیر و رو کرد من را در این روزهای پایان سال. سپاس گزارم که نعمت هایم را دوباره و دوباره نشانم داد و فرصتی بخشید برای زندگی دوباره. بخش اعظم کدورتهای درونم شسته شد و ایمان دارم به آخر سال نرسیده؛ ته مانده اش هم پاک می شود و با دلی صاف و لبریز عشق و آرامش رسیدن بهار را جشن خواهم گرفت


غ ز ل واره:

+ نوشتن از این حال خوب  را به دل مهربان همتون بدهکار بودم.


+ عاشق همسر هستم که اگرچه یک جاهایی نه که نخواد؛ بلد نیست چطور همراهیم کنه؛ یا از خستگی توانش رو نداره؛ در عوض یک جاهایی حسابی سوپرایزم می کنه. مطمئنم هر کس دیگه ای جز همسر کنارم بود نمیتونست با بودنش اینقدر آرامش تو وجودم بریزه 


+ لحظه هاتون لبریز عشق و آرامش و روزهای آخر سالتون پر از خونه تکونی های آسون دل و فکر



+ خدایا فقط خودت میدونی چقدر ازت ممنونم

نظرات 11 + ارسال نظر
شیرین سه‌شنبه 14 اسفند 1397 ساعت 22:14 http://khateraha95.blogfa.com/

من رمز ندارم

فرستادم؟

هدهد سه‌شنبه 14 اسفند 1397 ساعت 01:46

سلام
میشه رمز پست جدید رو داشته باشیم یا خیلی خصوصیه؟

سلام هد هد عزیز
من هنوز فرصت نکردم ایمیلمو باز کنم
الانم یک شبه دارم بیهوش میشم
میفرستم برات

مرضیه سه‌شنبه 14 اسفند 1397 ساعت 00:08 http://fear-hope.blogsky.com

چقدر فوق العاده بود این نوشته، چقدر انرژی مثبت داشت
چقدر عالی که همسرت باعث شد حال دلت انقدر خوب باشه، ما زنها چقدر به این آغوش امن محتاجیم...
خیلی انرپی مثبت گرفتم از این متنت عزیزم، ایشالا که همیشه همینقدر شاد و پر از حس و حال خوب باشی و اون با ما هم تقسیم کنی

خدا رو شکر مرضیه بانو
واقعا نعمت بزرگی که همسر آدم همراهش باشه
دقیقا خیلی محتاجیم
خیلی خوشحالم که انرژی گرفتی
ان شالله هممون همیشه شاد و پر انرژی باشیم

مرضیه جان اومدم وبت اما رمزی بودی

شارمین دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 13:27 http://Behappy.blog.ir

عااااااااالیییییییی

رویا یکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت 15:12

ماشاءالله به این حال خوب
منم تنها چیزی که نگذاشت افسردگی بعد از زایمان بگیرم زردی احسان بود که یک شبانه روز تو بیمارستان موندم و خدا می دونه چقدر غصه خوردم و گریه کردم، بعدش که اومدیم خونه فقط هر لحظه شکرگذار بودم که تو خونه خودمون کنار همسر و پسرم می خوابم ، چقدر باعث شکرگذاری ام شد واقعا نمی تونم بگم، بعضی وقتها یه تلنگری لازمه بدونیم چه نعمتهایی داریم، واقعا اون ناراحتی ها و غصه برام لازم بود ، قربون حکمت خدا برم
انشاءالله همیشه حال دلت خوب باشه.

خدا رو شکر که هنوزم خدا بهمون امید داره و بهمون تلنگر میزنه تا درست زندگی کنیم و قدزنزگیمونو بدونیم

شیرین یکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت 13:42 http://khateraha95.blogfa.com/

اوه کلی انرژی مثبت اینجاست خداروشکررررر حالت خوبه

بله خدا رو شکرشیرین جان

قلب من بدون نقاب یکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت 11:41 http://daroneman.blog.ir

غزل بهتری؟
وای چقدر ناراحت مبشم برای دردت
میدونم چی می کشی عزیزم
انشالله زود خوب بشی

دست همسر درد نکنه که حال دلت رو خوب کرد
دلم برف خواست
جای من رو خالی می کردی

خوبم سپید
دردام جمعه تموم شد
مرسی
حالا باید پیگیر درست کردنش بشم

واقعا اگر نداشتمش نمیدونم چی میشد
جات خالی خییییلییی برف بود
خیلی حس خوبی بود

فرزانه یکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت 08:40 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

عزیزم چقدر نوشته ت پر از حس خوب و انرژی بود
خدا رو شکر که حالت انقدر خوبه

ممنونم

مرضیه شنبه 11 اسفند 1397 ساعت 14:57 http://because-ramshm.blogfa.com

یوهوووو
عالی بودی بانو
ممنون از انرژی مثبتی که فرستادید
یک عالم میبوسمت ایشالله دندونتونم زود زود خوب شه بانو

دست و جیغ و هورای بلند
قربونت
یک عالم بوس به خودت
خوبم مرضیه جان
عالی

ترنج شنبه 11 اسفند 1397 ساعت 14:42

خدا رو شکر. خدا رو هزاران مرتبه شد که غزل حالش خوبه.

خدا رو هزاران هزار بار شکر
ان شالله حال دل ترنج هم خوبِ خوب باشه

رها شنبه 11 اسفند 1397 ساعت 14:11

به به پست فول او انرژی آخجون
سلام به غزل بانو
ببین این از همون تفکرات هیجان انگیزتونه که منو وادار کرد کامنت بزارما ببین با حال ما چه کردی خانوم که از سر کار می کامنتم
اسفند رو عاشقم دلم میخاد هر لحظه ش رو مزه مزه کنم
برای شما و همه خوانندگان عالی تون طعم شاد اسفند رو از خدا میخام
یه جوری مزه ش بره زیر زبونتون که تا سال بعد و اسفندش فول انرژی باشین

سلام رها جان
ممنونم از لطفت
اسفند عالیه
الهی آمین برای هممون رها بانو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد