امروز پدر عزیزتر از جانم عمل میشوند. هنوز در اتاق انتظار کنار اتاق عمل چشم به راه نشسته اند و مثل همیشه من دور از آنها یک گوشه خانه نشسته ام و از ته دلم دعا میخوانم که همه چیز به خیر و سلامتی تمام شود.
غـزلواره:
+ دلم میخواست کنار مادرک بودم و همراهش اما قسمت از خواست دل ما قویتر بوده است
+ خدا را سپاس بیکران که خانوادهام در کنار پدرک هستند و با همه دلنگرانیهایم ته دلم امن است که اگر من نیستم بقیه هستند
+ چقدر قلمم از شور و حال افتاده. هر روز افکارش را مرور میکند اما نمیدانم پیر شده یا مریض! نمی نویسد :)
ای وای دو روز نبودم ها .... الان حال پدرک چطوره؟ انشالله روز به روز سلامتیشون روز افزون باشه
واااااای مینا حالشون خوبه خدا رو شکر
صداش با وجود درد عمل پر از زندگی شده:قلب
خدا سایه پدرتو بالای سرتون حفظ کنه گلم
عزیزم نگران نباش. ایشالا زود بهبودی پیدا میکنن و 120 سال سایه اش بالای سرتونه
ممنونم ستاره عزیزم
خدا رو شکر حال بابا خوبه
توکل به خدا که عملشون به خوبی انجام میشه و هرچه زودتر سلامتیشون رو بدست میارند.
مچکرم رافائل جان
سلام.
ان شالله عمل خوبی داشته باشن.
از ته دل براشون دعا میکنم
سلااام شارمین عزیز
مچکرم از اینکه هستی و از دعاهات
ممنون