چی می شد واکنش دفاعی من در مقابل اضطراب و نگرانی کار کردن باشه به جای یه گوشه نشستن و وقت تلف کردن.
دلم میخواد بنویسم اما نمیدونم چرا یا وقت ندارم یا زمانی که وقت دارم حرفی برای گفتن ندارم. یا کلا حوصله ام نمی رسه که وبلاگ رو چک کنم
اوضاع چشمام به طرز ناگهانی خراب شده و حتی همین نوشته ها رو کمی تار میبینم. قبلا فقط فاصله های خیلی دور رو عالی نمیدیدم. اما الان و ناگهانی بودن این اتفاق برام عجیبه. همسر میگه من هم یه مدته اینطوری شدم و شاید از آلودگی یا خستگی زیاد هستش؟!
ادامه مطلب ...
آقای مسنِ جا افتاده اومد داخلو گفت زبونتو تا کردی. باید دوباره بگیرم.وسواس داری؟ گفتم زیاد. گفت الان اذیتی که سرتو رو دستگاه فیکس کنی؟
گفتم نه اما چندشم میشد که باید چونه ام رو بچسبونم به جایی که معلوم نیست کیا چونشونو اونجا گذاشتن
با آرامش باز راهنماییم کرد و تمام شد
داشتم به دکتر میگفتم که چه داروهایی میخورم. گفت بیا عکست رو ببین! دندونت عفونت داره. ربطی به داروهات نداره
تشکر ویژه:
با راهنمایی دکتر جان"" زنبق دره" رفتم opg گرفتم و کاشف به عمل اومد دندونم عفونت کرده ولی در ظاهر چیزی نیست
فعلا باید آنتی بیوتیک بخورم و موقع درد نوافن
و درد همچنان با وجود مسکن با شدت کمتر پا برجاست
هیچوقت دلم نخواسته جای کسی باشم
اما الان جای خودمم دوست ندارم باشم
از جمعه دندونم درد میکنه
شاید از عوارض داروی جدیده
شاید هم نه
نمیدونم چرا زودتر دکتر نرفت
حالا بهش pms و عوارض جایگزینی داروی جدید با قبلی هم اضافه شده
آخر هفته قراره بریم سفر
و من اینقدر بهم ریختم که برای سفری که کلی براش خوشحال بودم حوصله ندارم دسیله جمع کنم
چه برسه بخوام برم
جای خودمم میخوام نباشم
کلا ....
چقدر این سالها و این حالتها آرزوهای بد آورد تو دلم
باید امروز برم دکتر ببینم چه خاکی بر سر کنم
چقدر بده دکتر به جز مطب در هیچ جای دیگه در دسترس نباشه که سوال بپرسی و اگر ضرورت داره بری دکتر
+ ببخشید نمیتونم نظرات رو جواب بدم. توانشو ندارم