و من چقدر بیتابی کردم برای یک جمله که شاید پشتاش فقط فکرِ آرام شدن من بود.
و من چقدر بیتابی کردم بدون آنکه بدانم پدرک و مادرکام در مهمانی امروز حاضر نبودند.
و من چقدر بیتابی کردم بدون آنکه بدانم علت عدم حضورشان، دلدردهایی است که دوباره از دو روز پیش شروع شده است.
و من چقدر بیتابی کردم بدون آنکه بدانم چقدر آدم در این دنیا هست که امروز را تنها سر کردهاند.
و من چقدر بیتابی کردم بدون آنکه بدانم چقدر آدم هست که همه امکانات تفریح و سفر را دارند اما ناتوان و بیمارند.
و من چقدر بیتابی کردم بی آنکه بدانم آدمهای زیادی حتی خانه ندارند که در خانهشان تنها بمانند.
و من چقدر بیتابی کردم بی آنکه یادم باشد همین پریشب مردی را دیدم که آشغالهای کنار خیابان را زیر و رو میکرد.
و من چقدر بیتابی کردم بی آنکه یادم باشد همین چند ماه پیش فکر کرده بودم سلامتیام تمام شد.
و من چقدر بیتابی کردم بی آنکه یادم باشد برای داشتن این روزها کنار مَردَم چقدر خدا را التماس کردم.
و من چقدر بیتابی کردم بی آنکه یادم باشد که من چقدر خوشبختم.
و من چقدر بیتابی کردم بی آنکه یادم باشد که...
تنی دارم سالم
غذایی دارم خوردنی
خانهای دارم گرم
و همسرکی که مَردِ زندگی است
غـزلواره:
+ حال پدرک خوب نیست و غمگینم که از راه دور کاری از دستم ساخته نیست.برای سلامتیاش دعا کنید.
امیدوارم که هر چه زودتر خوب بشن و شما هم شاد بشید. عزیزم چه خوب که داشته هات رو نوشتی.
ممنون از دعا شما بارانی عزیز
خیلی خوبه کاش همیشه قدر بدونم
خدا رو شکر که زندگی خوبی داری اما ماها همیشه یاد گرفتیم منفی باشیم و بیتابی کنیم ...
همه چیز خوب است ،من میگویم تو باور کن
ممنونم
دقیقا یاد گرفتیم هی غر بزنیم