1- میگه میخوام اکانتم رو ریکاور کنم. میگم من اما دوست ندارم. با تردید میگم من تنها چیزی که دوست دارم وبلاگمه. میگه باشه گلم خواستی بنویس اما شرط هامونو رعایت کن.
میگم دلم نمیخواد کاری رو انجام بدم که دل تو راضی نیست و او مینویسه ”آورین”. یعنی هنوزم راضی نیست
2- چی میشد خیلی اتفاقا و تصمیمای اشتباه تو زندگی رخ نمیداد و الان اینطور تو برزخ دست و پا نمیزدیم؟ دلم برای مامان و بابا ریش شده. زندگی خودم پا در هوا مونده بخاطر این مملکت گل و بلبل؛ مشکلات مامان اینا هم انگار تمومی نداره. اشکام میریزه پایین و میگم ”خدایا گاهی ته دلم میگم چطوری امکان داره درست شه این همه در به دری اما ایمان دارم تو درست میکنی. فقط کمی زودتر لطفا”
نوشتن که خوبه آدم رو سبک می کنه! امیدوارم بهت حق بده خودت تصمیم بگیری
تمام مشکلات یه روزی تمام می شن. ما هم خیلی زیاد پشت سر گذاشتیم :)
بهش خورده نمیگیرم
خودم هم از نت خوشم نمیاد اما خوب گاهی خیلی هوس نوشتن میکنم
مانده تا برف زمین آب شود ....
سلام عزیزم
چه خوبه که برای خودت یه جایی رو درست کردی و مینویسی. کار خوبی کردی.
و ممنون که آدرسش رو بهم دادی. ممنون از اعتمادت.
مواظب خودت باش.
سلام دوستم
مرسی از اومدنت
جریان چیه ؟ ناراحت شدم :(
عزیزمی
همسرک دوست نداره بنویسم
سلام :D
سلااااااااااااااااااااام
خدا کمکت می کنه
نگارن نباش دوست خوبم
مرسی گلم
خدا حواسش به همه ما هست
غزل عزیز بیم برات بنویسم امیدوارم باش
در حالیکه خودم بشدت نا امیدم
مرسی گلم
من گاهی ناامید میشم که اونم خودمو مقصر میدونم
حالم که خوبه میدونم همه اونچه به صلاح ماست رخ میده
چون خدا نگاهش به ماست
سلام عزیزکم... خوبی؟...دعاگوتم مهربون... ان شاءالله همهء مشکلاتت رفع بشه....

سلام شیرنم
خوبم تو چطوری؟
درست میشه همه چیز
ایمان دارم
نه فقط برای ما بلکه برای تو و همه آدمها
میبوسمت
چه خبرا؟