جمعه شب ساعت 12
کارها همه روی هم جمع شدند. به خاطر اینکه زمان هایی که ماهاک خوابه زمانم برای ترجمه ها رفته. خونه یک رسیدگی اساسی لازم داره و امشب... از اون شبهایی هستش که خیلی خسته و بی انرژی هستم و یک عالم کار مونده اما توانی برای انجامشون نیست. دلم میخواد همین حالا بخوابم. هنوزم فقط بهنام بانی و فقط دل نکن گوش می کنم و غم توی آهنگ من رو زیر و رو می کنه.
شنبه صبح ساعت 7
باز هم هوا سرد شد و شوفاژها دو شبه خاموش میشن. ازوقتی بیدار شدم سرم به دلیل تنفس هوای سرد ناراحته. دیشب نتونستم بیدار بمونم. ظرفهای باقیمونده رو چیدم تو ماشین و زدم بشوره. کمی کانتر اپن رو مرتب و تمیز کردم؛ ساعت رو برای 5:30 تنظیم کردم و خوابیدم. الان ولی ناراحتی سرم و البته خوااااب نمیذاره کار کنم. دلم بخاری می خواد با شعله کم که مثل قدیم ها کنارش دراز بکشم و گرم بشه وجودم.
نمیدونم چرا این متن تازه یک جوریه که سه روزه هنوز جلو نرفته.خوابم میاد
سلام غزل عزیزم
من هم بخاری رو ترجیح می دم احساس می کنم فرهنگ ایرانی بودنمون کشش ایجاد می کنه دور یک منبع گرما بشینیم بخاری جمع تر می کنه آدم ها رو صمیمیت بیشتری داره
سلام تبسم جان
یادش بخیر بچگیامون
این هم هست. راستش تو خونه ما شوفاژها همشون پشت وسایل افتادن و جایی نیست که بشه غار من :))
برای اون دور همی ها علادین خیلی خوبه
وای از سرما که کلا جون آدم رو می گیره.
من از سرما متنفرم بجاش عاشق گرمام
ای جان که این کوچولوها دست و پای مامان ها رو بستن. خواهر منم دقیقا همین مشکلات رو داره.
راستی کیسه آب گرم بگیر. خیلی کمک خوبیه
من تحمل هیچکدومو ندارم
عاشقشم اصلا
از نور زیاد و گرما سردر میشم
ازتنفس هوای سردو خوردنش به سرم هم
خدا حفظ کنه خواهرزاده ات رو
دارم
گاهی استفاده می کنم
بیشتربرای ماه اک تو هوای خیلی سرد
بخودتون سخت نگیرید... به دلخواهتون رفتار کنید خیلی حالتون خوب میشه خیلییییی
منم بخاری روبیشتر دوست دارم
ممنونم نسترن بانو
بخاری عشقه