اپیزد اول: قلم، سکوت، من، یک دنیا فکر و کاغذی به سپیدی برف
اپیزد دوم: [یک ساعت بعد] قلم، سکوت، من، یک دنیا فکر و کاغذی که هنوز به سپیدی برف است
اپیزد سوم: همسرک میگوید یعنی از آن روز هیچ جایی ننوشتی؟ و من در دل افسوس تمام جملات نوشته نشده ام را میخورم
اپیزد چهارم: زاد روزم میرسد. خسته سفرم و باز هم دلم نوشتن میخواهد
اپیزد پنجم: فردای زاد روزم است. مینویسم. خوب نیست و بلاگ اسکای هم روی اعصاب است
اپیزد ششم: اولین سالگرد یکی شدنمان است و خبر خوشی که بهمراه دارد. این بار قاطعانه میخواهم که بنویسم
خواستم آخری و دائمی باشد؛ بعد از آن همه اسباب کشی های پی در پی. دوستش دارم خیلی زیاد، هشت بهشتم را دوست دارم، خیلی خیلی زیاد. تنها اینجا نوشته میشدند حرفهایی که هیچ جا نه نوشته میشد نه گفته میشد. اینجا امید لحظه های تنهایی و سکوتم بود وقتی دیگر کلامی قدرت خروج از دهانم نداشت. وقنی خیلی احساساتی بودم (غمگیم یا خیلی شاد یا پر از شکوه). وقتی با خدا حرف میزدم. وقتی.....
اینجا خانه آخر من بود. هنوز هم دلم میخواهد که باشد اما گاهی باید گذشت از آنچه دوست داری برای آنچه که دوست تر میداری و میمیری. همسرک دلش راضی به دنیای مجازی نیست. در این مدت بارها در خیالم برای اینجا نوشتم. حتی چند بار متن خداحافظی را تایپ هم کردم اما هنوز هم ته دلم امیدوار بودم و هستم که روزی دل همسرک راضیِ راضی شود و من دوباره بنویسم.
+ منو باش که این روزا هی منتظرم که یکی نظر بزاره برام نگو که نظرات همه پستها بسته شده بوده :( البته از طریق تماس با من هم میتونید خصوصی برام بنویسید
سلام غزل جان .هربار به این امید می آم وبت که ببینم پست جدید گذاشتی اما ...
من اهل ساوه ام عزیزم .
سلام گلم
خیلی دلم میخواد بنویسم خیلی
عزیزم کامنتم رسیده؟ برات رمز فرستاده بودم...
بله گلم
من امروز دیدم رمزتو
سلام عزیزم... خوبی؟... پیدات نیست خانوم...
سلام شیرینم
خدا رو شکر خوبم
زیر سایتونم شیرینم
تو چطوری؟
سلام دوستم
یه لینک معنوی 72قرائت زیرات عاشورا برای ظهر عاشورا تشکیل دادیم به نیت رفع همه حاجات
شمام دعوتی
شرح دقیق توی آخرین پست وبلاگم هست
کم سعادت بودیم و دیر رسیدیم
سلام و شما از نازنین ( روزهای آفتابی شب های پرستاره) خبر نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
راستش نه
منم خیلی براش پیام گذاشتم اما جوابی نرسید
گاهی نگرانش میشم گاهی میگم حتما جاش خوبه که پیداش نیست
ان شالله که حالش خوبه
هر چی آقاتون بگه
اینو یادت نره
بله
منم دارم شدیدن با نیاز به نوشتنم اینجا مبارزه میکنم
مثلا امشب به قدری دلم گرفته که نگو
دوست داشتم کسی حرفامو بخونه و دلداریم بده
سلام .حیف که نمی نویسی .این روزها خیلی ناامیدم .تو هم این حس ها رو داشتی ؟اینکه ممکنه هیچ وقت ازدواج نکنی ؟ چیکار کردی ؟ چه دعایی کردی ؟همه فکر و ذکرم شده ازدواج .حالم خیلی بده غزل جان .خسته ام از جواب نگرفتن .
سلام گلم

شاید بهتره که نمینویسم
چون خیلی دوستای همراهم مثل تو هنوز مجرد بودن و من هر بار مینوشتم میترسیدم حسرت بخورن که مثلا قدیمای خودم یک گوشه کز کنند و گریه کنند
خیلی خودسانسوری کردم
خیلی ننوشتم حتی توی یک ورق
و خاطرات قشنگ ترین روزامو خیلیاشو فراموش کردم
منم همه این روزا رو داشتم
ناامیدی خیلی شدید. آره فکر میکردم هرگز ازدواج نمیکنم
مامانم خیلی دعام میکرد
بابا هم
سال آخر شب قدر نیت کردم به مدرسه علمیه شهرمون که کامل نبود کمک کنم
مامان 40 تا نماز امام زمان نذر کرد سه شنبه ها میخوند
همه چیز با هم شد
و شاید دعاهای این همه سال
هر نذری کردی با ایمان نذر کن و بهش عمل کن
یک ختم 8000 صلوات هم تو حرم امام رضا چند سال قبل برداشتم و همونجا باید میخوندم. میگن واسه ازدواج خیلی مجربه
خیلی خوب میفهممت
اما فقط ناامید نشو از خدا که راهتو بدجور گم میکنی
سلام عزیزم
خوبی؟
من قائمشهری ام (بین ساری و بابل)
اینارو ببین
جاهای گردشگری نوره
www.asemooni.com/iran/mazandaran/tourist-attractions-in-the-city-of-noor
www.makanbin.com/mazandaran/?p=2085
http://noor-noor.mihanblog.com/post/151
100raz.com/tag/نقاط-دیدنی-نور/
سلام گلم
خدا رو شکر خوبم
یک دنیا ممنون فاطمه جان
عزیزم... خیلی ناراحت شدم که دیگه نمینویسی :(
ما رو از حال خودت بی خبر نذار...
سعی کن آقای همسر رو راضی کنی... میتونی :)
فدای تو بهارم
من خوبم و دلتنگ
آرامش اون از همه چیز برام مهمتره
چون اثرش مستقیم به من برمیگرده
سلام
بله خانوم گل شما جز 15 آفرین که انقدر باهوشی
التماس دعا
سلام عزیزکم... خوبی؟...باشه دوست مهربونم... منتظرت میمونم.... از کسری هم خبری نشد... باید عادت کنم... مواظب خودت باش عزیزم...
سلام گلم
مرسی خوبم
ممنون که هستی
ان شالله بهترین ها برات رقم بخوره و خیلی زود بیای خبرای خوش بهم بدی
سلام عزیزکم... خوبی؟... دوست داشتم باشی و بازم برامون بنویسی... اما انگار مصلحت زندگیت فعلا در ننوشتنه... مواظب خودت باش دوستم... برات آرزوی خوشبختی دارم...
سلا شیرینم
تو خوبی؟
خیلی دلم میخواد بنویسم
ی روزی میام دوباره
روزی که همسرک با این مسئله کنار اومد و براش سخت نبود
منم برات بهترینها رو میخوام
هر جور همسرت دوست دارد رفتار کن
دارم همین کار رو میکنم آفاقم
این دو ماه حتی نتونسته بودم تو دفتر هم بنویسم
توکل بر خدا
زاد روزت مبارک بانو.
ممنونم هدیه جانم