هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

دریچه ای نو

تا چند ماه پیش به طرز وحشتناکی سردرگم بودم از اینکه چرا اینجا هستم؟ چطور باید زندگی کنم که پشیمون نشم؟ هدف از این زندگی چیه؟ چرا من همش فکر می کنم باید کار خارق العاده ای در زندگیم انجام می دادم و حالا که از نظر خودم هیچ کار خارق العاده ای انجام ندادم یعنی بد زندگی کردم. دائم به خودم ایراد می گرفتم. خودم رو سرزنش می کردم. حالم بد بود از سالهای رفته و زمان های از دست رفته و هر روز تازه ای که چشم باز می کردم وحشتی عجیب در وجودم موج می گرفت که یک روز دیگه هم گذشت و تو هنوز هیچ ایده ای برای خارق العاده بودن یک کار حتی در ذهن نداری و نگرانی های گذر زمان که به قول دکتر بابایی زاد ناشی از "زندگی نکرده است"

تا اینکه....

  

 روزگار چرخید و چرخید و حدود دو ماه قبل بین کتابهای تخفیف خورده فیدیبو کتابی به چشمم خورد که از عنوانش به نظرم رسید که در مورد "زندگی پس از مرگ باشه" مطلبی که به دلیل ترس زیادم از مرگ و وحشت از دست دادن عزیزانم خیلی خیلی زیاد دوست داشتم در موردش بدونم. بدون درنگ کتاب رو خریدم البته نه از فیدیبو از طاقچه چون فیدیبوی نسخه جدید IOS توی قسمت صوتی به شدت مشکل داره و رسما کتاب رو کوفتت می کنه.همین که کتاب به کتابخونه ام اضافه شد؛ شروع به مطالعه اش کردم.

 سالها توی سردرگمی دست و پا زده بودم و حالا رسیده بودم به نوشته های دکتر نیوتن. اگرچه این نوشته‌ها گاهی به شدت عجیب و دور از ذهن به نظرم می رسید اما دریچه جدیدی به سوی چیستی‌ام بر من گشوده که به شدت ذهنم رو درگیر کرده و من رو به فکر فرو برده در عین اینکه به نوعی ذره ذره در حال  نفوذ کردن در جهان‌بینی‌ام هست و دیدگاهم رو خصوصا به بعضی از آدم هایی که در این زندگی به من آسیب رسونده اند به مرور تعدیل کرده است. ظاهرن کمی  بیشتر صبورم کرده که اگر آموزه هاش رو بیشتر به کار بگیرم قطعا به صبری عمیق تر و بیشتر دست پیدا خواهم کرد. این کتاب تمام دانسته های من از دنیای روح، زندگی دنیا و اتفاقات های پس از مرگ را به چالش کشیده و حقیقت ش رو بگم به نظر من همه حرف هاش درست است اگر چه که همسر دائم می گه حرف هاش متناقض هست اما از نظر من می تونه درست باشه. این کتاب مسیر جدیدی در مطالعه پیش روم روشن کرده که قطعا به همین جا ختم نمی شه  و در موردش به تحقیق خواهم پرداخت. 

این کتاب باعث شده بیشتر به رسالتم فکر کنم. بیشتر به افکار و رفتارهام دقت کنم. نمی گم تغییر کردم که اگر تغییری قرار باشه اتفاق بیفته ذره ذره و به مرور رخ میده اما باعث شده بیشتر فکر کنم. هر حرفی رو نزنم. گاهی با اینکه دوست دارم در مورد کسی حرف بزنم سعی می کنم این احساس رو در خودم حل کنم و خودم رو قانع کنم که لازم نیست در مورد دیگران حرف بزنم. در واقع دارم تلاش می کنم و خیلی خیلی دوست دارم این اثرات پایدار باشه و تبدیل به عادت های جدیدی بشه در زندگیم. به نظرم همزمانی خوانش اثر مرکب، تئوری انتخاب و کتاب های دکتر نیوتن نقش بزرگی رو قراره در زندگی من ایفا کنه چون در تفکر من و برای من مطالعه این‌ها به طور موازی، مکملی هست برای تعادل بین دنیای مادی و غیرمادی در ذهنم، موقع خوانش کتاب های دکتر نیوتن. خصوصا که چالش بزرگی در قالب درک تفاوت خصوصیت های جسم و روح در ذهنم شکل گرفته که این کتاب ها در کنار هم به من کمک بزرگی در کنار هم دارند.

با همه این توصیف ها کتاب سنگینی هستش و گاهی می ندازت داخل یک گرداب از افکار و دانسته های ناقص و مغشوش که دست و پا زدن درونش حسابی ذهن و احساست رو خسته می کنه. چقدر دوست داشتم کسی که مطالعات بیشتری در این زمینه داره رو داشتم که همراه من این کتاب رو بخونه یا اینکه خونده بود و من می تونستم باهاش در این مورد صحبت کنم.

همسر اهل مطالعه نیست مگر در زمینه کاریش و هیچوقت تمایلی به مطالبی که از کتابها براش تعریف می کنم نشون نمیده. تازه گله هم داره که تو از کتابهایی که می خونی برای من حرف نمی زنی و در موارد تحسین برانگیزی هم میگه "تو کتابهای خوب نمی خونی" :)))))) و این دقیقا همون فکر خنده داریه که باعث شد سالها با وجود علاقه ام سمت رمان خوندن نرم. چون به خاطر چیزهایی که بهم القا شده بود فکر می کردم وقت تلف کردنه. چون هیچ کس نبود بهم بگه کتاب خوندن در هر صورت خوبه. منتها همین که سلیقه ات رو پیدا کردی و کمی تسلط به این دنیا قشنگ پیدا کردی مراقب انتخاب هات باش همین. اما به صحبت در مورد این کتاب علاقه نشون داد اما مباحث کتاب اونقدر سنگینِ و معلومات من در این زمینه اونقدر محدوده که به طرز وحشتناکی ازم انرژی می گیره چون من به دلیل محدود بودن معلوماتم قادر به رفع تناقضاتی که همسر به نظرش می رسه نیستم و اینطوریه که ترجیحم سکوتِ و اون هم دیگه خیلی تمایلی نشون نمیده.

موضوع دقیق کتاب در مورد زندگی های متوالی هست. دکتر نیوتن یک روانشناس هیپنوتراپ هست که یک بار خیلی اتفاقی یکی از بیمارهاش هنگام هیپنوتیزم به سطح "اَبَر آگاه" می رسه و وارد دنیای روح میشه و دکتر نیوتن که تا قبل از این اتفاق فقط و فقط به وجود خودش ایمان داشته نه به وجود خدا، دریچه تازه ای به دنیای پس از مرگ به روش باز میشه و با هیپنوتراپی مراجعانش و بردنشون به سطح آگاهی برتر مطالعاتش رو در این زمینه شروع می کنه و در سال 1994 اولین کتابش در این زمینه؛ "سفر روح" رو منتشر کرد. 


من یک هیپنوتراپیست عادی بودم و به روش متداول هیپنوتراپی می کردم و تا چه حد نسبت به استفاده از هیپنوتیزم در زمینه های ماورا طبیعه و بازگرداندن افراد به زندگی های گذشته شان  بد بین بودم.  وقتی در حین هیپنوتیزم یکی از بیمارانم ناخواسته دروازه دنیای روح را به روی خود گشودم دچار شگفتی شدم. در آن هنگام فکر می کردم کسانی که افراد را به زندگی گذشته شان باز میگردانند تصور می کنند ما در میان دو زندگی در مکان مبهمی سرگردانیم و آن مکان را به منزله پلی برای گذر از یک زندگی به زندگی بعدی تلقی می کنند. به زودی به این نتیجه رسیدم که باید به هر نحو که شده است باید قفل خاطرات سوژه هایم را باز کنم و بفهمم که ادامه موچودیت در آن فضای مبهم و اسرارآمیز چطور است

بخشی از مقدمه نویسنده در کتاب "سرنوشت روح"


بسیاری از این افراد برایم می نویسند که چطور آگاهی و اشراف به جاودانه بودن و فنا ناپذیری رو زندگی شان را متحول کرده. نامه زیریکی از این نمونه هاست:

"من با پی بردن به هویت واقعی خودم آنچنان احساس شادی توام با آزادی می کنم که قادر به شرح آن نیستم. نکته شگفت انگیز این است که این دانش همواره در ذهن منوجود داشته است. دیدار استادانی که درباره ماپیش داوری نمی کنند در من حالت گرم و پر محبتی ایجاد کرده است. بینشی که برای من حاصل شده این است که تنها چیزی که در زندگی زمینی واقعا اهمیت دارد "نحوه زندگی و رفتار ما با دیگران است. مهربانی، نوع دوستی و پذیرفتن دیگران همانگونه که هستند از آنچنان ارزش والایی برخوردار است که در قیاس با آن وضعیت زندگی مادی ما بسیار ناچیز به شمار می رود.  حالا به جای اینکه فقط حس کنم می دانم که چرا  من در این جسم خاکی هستم و بعد از مرگ به کجا خواهم رفت"

بخشی از فصل اول کتاب "سرنوشت روح"

99/09/25



ادامه دارد.....


غ زل واره:

 + اینقدر این مدت به اسم روحی ام فکر کردم که یعنی چی هست؟ که دیروز ماهک با یک اسمی که تا حالا نشنیده بودم صدام زد و من توی نت ها یادداشت کردم و مرتب با خودم تکرارش می کنم و میگم شاید این اسم روحی منِ :))

نظرات 4 + ارسال نظر
فرزانه دوشنبه 8 دی 1399 ساعت 11:20

وای من که عاشق اینجور مطالعاتم و برعکس خیلی ها کلا اعتقادم به اینجور چیزها خیلی قویه و خیلی راحت قبولشون میکنم. یعنی به جایی رسیدم که میگم هیچ چیز در این دنیا غیرممکن نیست
حالا که به این چیزا علاقمند شدی حتما کتاب "جهان هولوگرافیک" نوشته مایکل تالبوت را بخون. فوق العاده ستة، تا چند وقت حال عادی نخواهی داشت

من برای کتابهایی که خوندم نقد کاملی پیدا نکردم هنوز
ولی جهان هرلوگرافیک مخالفاش زیادن
کم کم که کتابهای نخونده رو خوندم اونم میخرمش :)
مرسی از معرفیت
من با کتابهایی که خوندم از دنیای پس از مرگ خیلی حس خوبی به بعد از مرگ دارم
حتی اگر خقیقت نباشه من رو آروم کرده

محدثه چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت 13:08

چه جالب! کلا خوبه آدم بره سمت خودشناسی و خودآگاهی و برای بهبود خودش قدمی برداره... اینجوری خیلی آگاهی درون ما زیاد میشه

اگر راه درستی بریم بله عالی میشه

ویرگول سه‌شنبه 2 دی 1399 ساعت 23:34 http://Haroz.blogsky.com

نمی دونم اهل کتابهایی مثل "اراگون" هستی یا نه؟ من در مورد این اسم روح اونجا خوندم و واقعاااااا برام جالب بود.اینکه تو یک کتابی که قاعدتا تخیلی هست در مورد انرژی ها و بحث های شگفت انگیز بخونی خیلیییییی هیجان انگیزه.
دوستم هر روز داری بهتر و بیشتر پیشرفت می کنی همین فرمون برو جلوووووو

نخوندم حتما می خونمشون
ولی این کتابه مثل آراگون تخیلی نیست ولی قطعا از همین واقعیت ها توی اون داستان استفاده کردن
مرسی عزیزم کاش تو رفتارم هم همینقدر مشهود بود
کاش می تونستم عصبانی نشم و خر نشم داد بزنم
دوستت دارم

نسترن سه‌شنبه 2 دی 1399 ساعت 23:01

یه برنامه ای هم بود زندگی پس از زندگی-اگر اشتباه نکرده باشم- ماه رمضون پخش میشد خیلیییی دوسش داشتم و دیدم رو تغییر داد و برام جالب بود
اسم روحی چیه؟!

اونم دیدم نسترن جون. یک کتابی هم به همین اسم هست
اسم روحی؟!
هر کدوم از ما توی دنیای روح یک اسمی داریم. منظورم اون بود
متوجه شدی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد