هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

بنشین لحظه ای ...

از همین ترییون و با کمال افتخار به اطلاع می رسانم که من و ماه اک یک دل سیر موزیک گوش دادیم و رقصیدیم. البته ماه اک بیشتر با نگاه ها و خنده هایش مرا همراهی کرد. یک جاهایی که خیلی خوشش آمد آواز خواند و دست و پا زد. وقتی دو نفری رقصیدیم با دقت تمام حرکات دستم را زیر نظر گرفت و ناگفته نماند که تلاش هایی هم در جهت تقلید از حرکات دست من صورت داد. همه این اتفاقها بعد از خوردن صبحانه ای بود که همسر نان سبزیجاتش را با عشق برایم خریده بود. جای همه تان سبز.
 لازم است به عرض برسانم که حال ماه اک به طرز مشهودی خوب است و به جز بالا آوردن شب قبل ناراحتی خاصی مشاهده نگردیده. در همین لحظه تاریخی، ماه اک بعد از یک دوره تلاش ناموفق از صبح تا کنون به دلیل وجود مانع بزرگی به اسم مامان بالاخره به ری. سیور رسیده و قصد خارج کردن آن از میز تلویزیون را دارد. اما در یک تصمیم انتخاری میسرش را تغییر می دهد و به سمت سیم آنتن روانه شده و متاسفانه از آنجا که من دستش را خوانده ام؛ موفق به دستیابی به هدفش نشد. 
باید به عرض برسانم که جوجه مان به قدری به سیم علاقه مند است که در سفر اخیر به ولایت مادری یک عدد سیم سفید شارژر از برادرک که از رده خارج شده بود را در اسباب بازی هایش جا داده ایم که غیر از یک سیم سیاه، سفیدش را هم داشته باشد به امید آنکه دل از سیم شارژر بنده و کابل آنتن کنده و دیگر سراغشان نرود. تنها نگرانی مان از این بابت اینست که نکند به وقتش از ریسمان سیاه و سفید نترسد؟! با این حال سیمی که در اختیارش قرار داده ام را به هیچ حساب می کند و دوباره به سمت سیم سفید آنتن خیز بر می دارد.
از آنجا که دیروز غذای درستی نخوردم و تمام مدت درگیر ماه اک بودم و شاید احساس گرما هم مزید بر علت باشد؛ به شدت خوابالودم و احساس خستگی مفرط دارم و تا این لحظه ویتامین دی و ب.کمپلکس قادر به ایجاد هیچگونه بهبودی در وضع جسمی نبوده اند. اما وضع خانه چنان اسف بار است که هیچ عذری برای در رفتن از زیر کار پذیرفته نیست.
البته با وجود احساس خستگی حال روحی ام خوش است چرا که کوچکم دوباره به اندازه یک دونده محکم و سریع دست و پایش را تکان می دهد و هر لحظه که از او غافل شوم در کمال سکوت، در یکی از نقاط حساس خانه پیدایش می کنم.
از آنجا که خیلی باکلاس نیستم و هیچ وقت نه توانستم یک انگشتانه (منظور نویسنده همان فنجان های فسقل سرو اسپرسو) کامل از اسپرسو را بنوشم؛ نه حتی یک فنجان قهوه تلخ!! مشتقاتی مثل کاپوچینو و قهوه با کافی میت را بیشتر می پسندم. یک ماگ کاپوچینو آماده کرده ام که نوش کنم باشد که خستگی و خوابالودگی از تنم بگریزد
امضا
یک عدد مامان غ ز ل له اما خوشحال

+ بالاخره نظرات  پستهای قبلی از شب زنده داری احباری تا دیروز را تایید کردم. پوزش بنده را برای این تاخیر پذیرا باشید
نظرات 2 + ارسال نظر
لیلی سه‌شنبه 8 خرداد 1397 ساعت 18:59 http://aparnik5.blogfa.com

خداروشکر هممیشه شاد و سلامت باشید

ممنونم لیلی مهربونم
به همچنین

انتخاب هایم مرا به اینجا رساند سه‌شنبه 8 خرداد 1397 ساعت 17:01

خداروشکر ماهک بهتره
روی ماهش رو ببوس از طرف من
عزیز خاله سلامت باشه همیشه

بله واقعا خدا رو شکر سپیده جان
چشم عزیزم
ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد