دیروز ساعت ١١ به زور بیدارش کردم. امروز که من له له میزنم واسه یک ذره خواب و سرم از کم خوابی ناراحت است ٩ بیدار شد. اونوقت روزایی که ٩ بیدار میشد ظهر ٣ ساعتی می خوابید اما الان یک ساعت و خورده ای خوابید و من فقط تونستم نیم ساعت بخوابم :(( دیشب تا بخوابم ساعت ٥ صبح بود،
اخیییییییی عزیزم کم خوابی خیلی سخته همیشه هم کار بچه ها برعکسه پسر من که اگر سه ساعت هم بخوابه باز برای من چیزی از توش در نمیاد چون هیییی وسطش بیدار میشه منم خوابم سبکه نمیشه یه ساعت پشت هم بخوابم
البته از شیر که گرفتمش خواب شبش بهتر شده ولی خواب روزش نه
البته پسر من دو سال ونیمه است و از ماه شما بزرگتره
آخ آدم بیخواب میشه رو فرم نیستا
خدا حفظش کنه
خیلی زود این روزا میگذره و بعدها آرزوی یک لحظه اش رو داریم
دیدی این وروجکها کلا ما مادرها رو درک نمیکنن
خدا رو شکر که توی یه عالم دیگه اند
بچه داری خیلی سخته خدا کمکت کنه
و شیرین
سلام
آخ دلبر خانوم خواب و خوراکتونو بهم ریخته عیب نداره بزرگ میشه:) خانوم میشه
سلااام
این بهم ریختگیاشم شیرینه با همه سختیش
الانم خانومه بچه ام
الهی تو این ماه حاجاتت با حکمت خدا یکی باشه و چقد شیرین شده این ماه خانوم...
الهی لبخندم به همچنین
جات خالیه ببینیش
عزیزمممم. قشنگ معلومه خسته ای ها
وای له له ها