هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

بعد از مهمانی

به طرز شگفت آوری لذت بخش است؛ اینکه بعد از دو سال و اندی خانه داری کم کم لِم کار دستت بیاید و بفهمی چه چیزی را کجا جا بدهی و چطور به امورات خانه سر و سامان بدهی. بالاخره یک روز هم مهمان آمد و همسر مرا سرزنش نکرد چون کلیت خانه مرتب بود و اگر کار به لحظه های آخر رسید فقط برای این بود که مهمانها ١٢ زنگ زدند که چهار می رسند در خالیکه ما تازه از خانه زده بودیم بیرون. با کمک همسر که رو مبلی ها و رو فرشی ها را جمع کرد و جارو زد از ١:٣٠ تا ٣:٣٠ آشپزی کردم، کف را دستما کشیدم. آشپزخانه را مرتب کردم. چیزی که به دلم خیلی چسبید این بود که موقع جابجا کردن تخت یک سری وسایل به همرا دو تا پتوی دو نفره که استفاده نمی شدند را زیر تخت جا دادم و حالا آنقدری در کمد رختخوابها جا بود که کاورهای مبل را درش جا بدهم.

شیرین ترین سرگرمی این روزهایم چرخ زدن توی نت است برای پیدا کردم لوازمی که به نظم خانه ام کمک بیشتری بکنند. چیزهای خوبی پیدا کردم. اما متاسفانه هنسر با خرید آنلاین مخالف است و مغازه ها اغلب ندارند نظم دهنده های کوچک را.

مهمانهای یک روزه و چند ساعته را عاشقم. با آمدن شان کلی نظم در جای جای خانه می ریزد و بعد از رفتنشان خانه ای داریم دسته گل. حالا و این لحظه با تمام خستگی های روز و پیاده رویها و کمردرد لبریزم از خس های خوشایند.

نظرات 2 + ارسال نظر
رهآ شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 14:39 http://Rahayei.blogsky.com

خسته نباشی مامان جان ❤

ممنون رها جان

صبح برات کامنت گذاشتم توی تاکسی ارسال نشد!!
الان یادم نیست چی نوشتم
در مورد دو سال تجربه خونه داری بود انگار
آها یادمه از حس خوبه تمیزی خونه گفتم
از اینکه دلم میخواد خونه تو اون لحظه بمونه
هر چند اگه اینجوری باشه هیچ وقت اون حس خوب
بعد تمیزی رو حس نمی کنم
خونه داری خیلی خوبه
و خیلی بهتر میشه اگه دل زن. اون خونه خوش باشه

عزیزمی
خیلی حسش عالیه
اما به طرز عجیبی امروز بی حس و حالم و تنم دردناک بود دردناکتر شده


آخ دل خوش اصلا همه چیزه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد