هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

برف، سرما و آرامش

ما همیشه نمی توانیم افکارمان را کنترل کنیم. اما می توانیم کلام و گفتار خویش را کنترل نماییم و بر ضمیر ناخودآگاه تاثیر بگذاریم و در نتیجه بر شرایط و اوضاع مسلط شویم

در هیچ وضعیت و مشکلی آشفته نشو در این صورت سختی و شدت آن مشکل کاهش می یابد و تو نی توانی بر آن فائق آیی.

هنگامی که شما آشفته و نگران نمی شوی، تمام آشفتگی ها و نگرانی ها از زندگی شما ناپدید می شوند.

*****

روی لبه تخت نشسته ام. کمی به حیاط خیره می شوم و برفی که این وقت سال غافلگیرانه زمین را سپید پوش کرده. کمی به چهره معصوم و زیبای ماه اک. راستش این زیباترین تصویری است که در تمام عمر دیده ام. صورتی گرد و پُر، لبهای صورتی رنگ، چشمان بسته ای که با مژه هایی بلند و فردارآرایش شده اند و موهای بلوندی که در نور حقیقتا به طلایی می زند. هنوز باورم نمی شود که این فرشته بی بال مهمان زندگی مان شده و باورتر ندارم که شش ماه و اندی از آن روز بی نظیر می گذرد. با احتیاط و بی صدا قاشق را در لیوان می چرخانم مبادا که خدشه ای به خوابش وارد شود. خودم را در این هوای برفی و سرمای خانه به یک هات چاکلت داغ مهمان می کنم. آخر برق قطع شده بود و خانه رسما یخ زده بود. هنوز از سردی هوا تنم دردناک است. همین که گرمای نوشیدنی در تنم پیچید روی تخت ولو می شوم و رو تختی را روی سرم می کشم. تنفس هوای سرد سرم را اذیت می کند. این زیر از هُرم نفسهایم هوا گرم است و دلچسب.

آرامش عجیبی توی دلم موج می زند. به زندگی فکر می کنم. به همه آنچه دارم و برایش شکرگزارم و همه آنچه ندارم و باز هم برایش شکرگزارم. تا حالا فکر کرده اید چقدر خوب است که خیلی از چیزها را نداریم.    

دیشب همسر گرسنه خوابید. من اما بعد از شام و خواباندن ماه، با وجود نزدیک بودنم به بیهوشی، ظرف غذای همسر را درآوردم و شستم. غذایش را داخل ظرف کشیدم. کمی آبلیمو رویش ریختم. برای صبح از فریزر نان درآوردم و بعد از نوشتن پست قبل حدود ساعت ٢ بیهوش شدم. 

صبح هنوز خوابالود بودم که ماه بیدار شد. شیر دادم و روی تخت کنار خودم گذاشتم اش و چندتا اسباب بازی کنار دستش گذاشتم. در بین آواهای دلنشین اش گم شدم. با صدای زنگ موبایل بیدار شدم. اولین تصویری که دیدم چهره معصوم و خواب ماه بود.  در دلم قربان صدقه اش می روم که مادر به قربان این لطافت و ظرافت وجودت شود که این همه عشق و گرما در وجودم سرازیر کردی. با دیدن اسم همسر خیلی بی تفاوت گفتم الو. گفتم که برق نیست و موبایلم در حال خاموش شدن است.

بالاخره یک گوشی شارژدار و یک سیم کارت پانچ نشده پیدا کردم. تماس که گرفتم با لحنی آرام مثل همیشه شروع به احوالپرسی کرد. از فرش هم حرفی نزد.

راستش من برای فرش ناراحت شدم اما برآشفته نه! چون حقیقتا ناخواسته این اتفاق افتاد. یک زمانی  بی اندازه مراقب وسایلم بودم و به شدت رویشان حساس بودم و با خراب شدنشان کل دنیا برایم خراب می شد. هنوز هم مراقب هستم اما همسر در مورد من چنین عقیده ای ندارد. در هر صورت از یک زمانی که عزیزانی از دست دادم و تازه فهمیدم چقدر دنیا بی ارزش است و به تار مویی بند است، کم کم این وابستگی در من کمتر و کمتر شد. البته که از بین نرفته است و گاهی مثل قضیه تصادف کنترلم را از دست می دهم اما سعی می کنم زیاد غصه نخورم. کما اینکه دیشب پدرجان می گفت "گاهی انسان بی مقدمه می افتد و میمیرد. چه برسد به فرش یا وسایل دیگر"

همسر می گفت نمی دانم چرا امسال همینطور برایمان ناراحتی می رسد. از بعد از تصادف هر بار چیزی پیش می آید که اوقاتمان را تلخ کند. من اما معتقدم که باید میزان شکرگزاریمان را بیشتر کنیم. همسر حرفی نمی زند اما فکر می کنم در درونش زیادی روی قضیه تصادف تمرکز کرده.

هوای خانه کم کم گرم شده و صدای ماه اک فضای اتاق را پُر کرده. آواهایش پیچیده تر شده و وقتی از دور صدایش به گوش می رسد گویی که حرف می زند. امروز بین آواهایش کلمه وای را می شنیدم. آرامش دلنشینی در قلبم خانه کرده اگرچه برای ابریشم های به هم چسبیده فرش غمی ته دلم چنگ می زند.

نظرات 8 + ارسال نظر
مری سه‌شنبه 28 فروردین 1397 ساعت 19:39

لیمو چکاندن روی غذا مطلوب مرد نیست ..اینها حالات مادرانه است.. اینکه به خودت برسی وهمون بساط لاکت وسط اتاق باشه مطلوبه...
منم یک زنم ومارو با حیا تربیت کردن نمیتونستیم اینا رو بفهمیم الان بعد بیست سال زندگی مشترک تازه میفهنیم عزیزم.. عشیارباش

عه ببخشید این نظر جوابش حذف شده بانو
من اونطور که خودم غذا رو دوست دارم بخورم برای همسر میزارم
ان شالله همیشه شاد باشید

مری سه‌شنبه 28 فروردین 1397 ساعت 19:34

سلام
مادر ماهک جان
مساله تمیزی خانه نیست مساله خد شمایی که حالات همسریت کمرنگ شده وحالات مادریت پر رنگ ...واضح تر از این بگم؟!
یکسری پسر دخترهای باحیا بعد ازدواج این مساله رو نمیتونن بیان کنن به در ودیوار بهانه می کنند

سلام بانو
راستش مادر همسر بسیار تمیز و بسیار منظم هستند. همس خودش هم خیییلی منظم هست به همین خاطر کمی بی نظمی ذهنش را بد بهم می ریزد
به حرف شما هم بیشتر توجه می کنم
ان شالله که خیره
همسر در و دیواری نیست زیاد. معمولا مستقیم حرفشو میزنه

مرضیه سه‌شنبه 28 فروردین 1397 ساعت 14:10 http://because-ramshm.blogfa.com

سلاااام
حالتونم که شکر خدا خوبه:)
من هی اومدم واسه پست های قبل روز قبل نظر بزارم هی با خودم تکرار کردم زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند:)))) برای همین با دل راحت نظری تذاشتم و گفتم حتما اونی که دلخورشون کرده آبادشون میکنه:)
خدا برای هم حفظتون کنه؛ زندگیتون پر از شادی های ریز و درشت غزل بانو:):*
لطفا دخترک را ببوسید و بگویید از طرفه منه:)

سلام مرضیه مهربونم خوبی؟
عزیزمی
نفرمایید
هر دو نفری توی یک خونه ممکنه دعواشون بشه
ولی وقتی رابطه عاطفی، گذشت و کمی فهم باشه به خیر حل میشه
قربون مخبتت
به همچنین شما و خانواده مهربونتر
بوسیدم چند بار و بهش گفتم از طرف دوستم مرضیه است.

فنجون سه‌شنبه 28 فروردین 1397 ساعت 11:51 http://embrasser.blogsky.com

سلام مامان غزل عزیز
راستش من خودم زمینه وسواس رو دارم و دائما مشغول چک کردن پسرم هستم که نکنه اونم از من وسواس رو بگیره و با توضیحاتی که میدین حدس میزنم شما و همسرتون هم کمی وسواسی هستین.
اینکه اوایل بدنیا اومدن بچه ها نظم خونه کلا از بین میره خیلی عادیه انگاری که جنگ شده و علاوه بر وظایف همیشگی یه وظیفه خطیر بزرگ مثل نگهداری از بچه هم اضافه میشه ، حداقل خودت از خودت انتظار نداشته باش مثل قبل تایم اضافه داشته باشی و همیشه سرحال باشی ...
تجربه شخصی من تو این زمینه اینه که کمک بگیرین ، درسته که کار هرکسی رو قبول ندارین ولی وقتی یک شخص ثابت بیاد خونتون برای کمک به مرور قلق شما دستش میاد و از نظر ذهنی بار زیادی از دوشتون برداشته میشه و حالا که همسر انقدر رو این موضوع حساس هستن، بهانه کمتری برای ناراحتی خواهند داشت.
برای فرش هم من تخصصی ندارم ولی اگه بتونین حداقل یه آبی بزنین تا قبل اینکه لکه قدیمی بشه.
اینا رو تو نت براتون سرچ کردم:
فرشهای دستبافت به علت استفاده از پشم - کرک و الیافت طبیعی دیگر در بافت اگر بعد از لکه شدن سریع اقدام نشود لکه قالی ماندگار خواهد شد و برای تمیز

کردن به لکه برداری تخصصی توسط افراد مجرب نیاز دارد.



و اما بهترین روش برای سریع از بین بردن انواع لکه از روی قالی



برای از بین بردن لکه هایی مانند چایی - نوشابه- چربی -قهوه و .... سریعا بعد از بوجود آمدن لکه مقداری کف با مایع ظرفشویی و آب درست میکنید و با استفاده از

اسفنج و یا اسکاج تمیز قالی را تمیز میکنید.



ابتدا اسکاج را کاملا بدون آب کنید که فقط کمی نم داشته باشه سپس اسکاج را به محلول آب و مایع ظرفشویی آغشته کنید و آب آن را بگیرید بصورتی که اسکاج

فقط کفی باشد این کار را تکرار کنید تا لکه از بین برود سپس با استفاده از یک پارچه ی بزرگ نخی محل لکه را کاملا خشک کنید و مقداری نمک روی محل بپاشید و

بگذارید قالی هوا بخورد تا خشک شود.فرش به هیچ عنوان نباید کاملا خیس شود و همچنین این روش بر روی اکثر لکه ها و قالیها امتحان شده و بخوبی لکه ها از بین رفته است
****
شکلات و قهوه بر روی فرش دستباف: سریعا آن را از روی فرش بردارید و دقیقا به روش لکه های خون و با استفاده از مواد شوینده و آب و سرکه سفید آنرا تمیز کنید.لکه خون بر روی فرش دستباف: تا آنجا که می توانید آن را با پارچه ای جذب کنید سپس یک قاشق چایخوری از مواد شوینده را با یک قاشق همان اندازه سرکه سفید مخلوط کرده و مقداری آب ولرم بریزید تا مایع رقیقی بدست آید انگاه آن را به نقطه لک بمالید و بگذارید خشک شود و به آرامی جارو بکشید.
**

سلام مامان فنجونی
از وسواس که نگو انگار فراگیر شده
من با آمدن ماه اک بهتر شدم
ممنونم واقعا از راهنماییهات
سپاس بیکران بابت این همه زمانی که برام صرف کردی
منم دلم میخواد ماه فارغ از این قوانین من دراوردیم زندگی کنه

آبگینه سه‌شنبه 28 فروردین 1397 ساعت 10:01 http://abginehman.blogfa.com

صورت ماهک رو تصور کردم چقد زیبا و دوست داشتنی است. خدا حفظش کنه
منم با ابنکه تختی جداگانه کنار تختم دارم ولی دوست دارم شبها نزدیکترین فاصله ممکن رو داشته باشیم. در آینده شما واسه قضیه جدا کردن اتاق خواب فرزندتون موفق ترین

از کسی که کاربلده واسه آسیبهای وارد شده به فرش سوال کردین؟ انشاالله به راحتی ترمیم بشه و جای اون غم رو شادی بگیره

عزیزمی
آره ماه اک خوشگله همه میگن
من احساس خطر کردم به لحاظ اینکه بیفته از رو تخت
و دلم میخواست قبل از ترس و خشت داشتن جداش کنم

قالیشویی مهصو گفته بیارید درستش می کنیم

رها سه‌شنبه 28 فروردین 1397 ساعت 00:06 http://Rahayei.blogsky.com

مهارت انتقاد کردن

1-شخصیت رو از رفتار جدا کنید (تو آدم شلخته ای هستی ---> تو فرد مورد قبولی هستی،اما کمی نامنظمی)
2- قضاوت کلی نکنید (زنها کلا دروغگو هستند) درواقع از کلمات [اصلا، کلا، قطعا، همیشه] نباید استفاده کرد.
3- برچسب کلی نزنید (تو بسیار بی نظمی ---> تو بعضی از موارد بی نظمی)
4- ابتدا روی نکلت مثبت طرف مقابل تکیه کنید و بعد او را نقد کنید (تو فرد موفقی هستی اما ...)
5- با همدلی و بیان احساس نقد کنید (مایل نیستم ناراحتت کنم اما ...)


مهارت انتقاد پذیری سازنده

1- از انتقاد کننده قدردانی کنید (ممنون که این مورد به من گفتی)
2- به او اطمینان دهید که به انتقاد او توجه میکنید (مطمئن باش که سعی میکنم این مورد رعایت کنم)
3- از طرف مقابل عذرخواهی کنید (عذرمیخوام که یادم نبود ...)
4- همدلی کنید (میدونم که خیلی ناراحت شدی ...)
5- قصد و نیت خودت بگو (ناراحت شدی ولی واقعا نیت و قصدم این نبود که ...)

ممنونم رهاجان
راهنمایی عالی بود
حتما امتخانش می کنم

رها سه‌شنبه 28 فروردین 1397 ساعت 00:05 http://Rahayei.blogsky.com

ببین تو خب تونستی خشمت رو کنترل کنی و کار خیلی خوبی کردی. اما! حالا که اون موضوع گذشته، ولی تو هنوز درون خودت باهاش مشکل داری و ناراحتی، باید راجع بهش با همسرت حرف بزنی و حلش کنی. نع کار همسرت درست بود که عصبانی شد و با حرفاش دل تو رو شکست و نع حالا کار تو درسته که سکوت کردی و هی درون خودت داری عذاب میکشی.

در بهترین فرصت، وقتی ماه کوچولو خوابه، و مطمئنی که بیدار نمیشه چند ساعتی، بساط چای و میوه آماده کن و به همسرت بگو حرف داری.
1- دقیق بهش بگو چی ناراحتت کرده
2- از فکر خودت، فکرهایی که آزارت میده براش بگو
3-از احساس او لحظه بگو
4-و حالا خواسته و نیازت بگو

و به همسرت هم اجازه حرف زدن بده. بهش بگو که قرار نیست همدیگه رو ترور شخصیتی کنید. تو کامنت بعدیم روش درست انقاد کردن بهت میگم. برای همسرت هم توضیح بده.

من اینها رو از مشاورم یاد گرفتم. برای ما که خداروشکر جواب داده. ان شالله تو و همسرت هم بهش عمل کنید و فکر و دلتون آروم شه.

سعی میکنم عکس نوشته های مشاور برات بفرستم، باز اگه عکس ها رو دیدی و سوالی داشتی بگو جواب میدم.

دقیقا همینطوره

ستاره دوشنبه 27 فروردین 1397 ساعت 23:21 http://setareha65.blogsky.com

امیدوارم همیشه در آرامش باشید غزل جان

ممنونم ستاره جان به همچنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد