هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

از هر دری سخنی

+ از آنجایی که طی چهار سال و نیم به دلیل کمبود منابع سمعی بصری ترکی آذربایجانی موفق به آموختن زبان مادری همسر نشدیم؛  به ترکی استامبولی روی آوردیم. باشد که فرجی حاصل شود در آموختن آن نامبرده دور از دسترس. در این راستا عاشق کلمه سوکوشوم ( ) و جمله "هر شی بید ده" گشته ایم و راه میرویم و تکرار می کنیم

  

+ خانم همسایه برای کاری آمده است درِ خانه. سراغ ماه ام را می گیرد و من ماه اک را می برم که ببیند. بعد از قربان صدقه رفتن می گوید آقای همسرک با این دختر چه می کند؟ می خوردش؟ 


+ گاهی احساس می کنم بی احساس ترین آدم دنیام. 


+ کاش بعضی خاطره ها و بعضی از برهه های زندگی برای همیشه از ذهنمان پاک میشد و هرگز به یادشان نمی آوردیم. کاش از صفحه روزگار پاک میشدند و حس یدشان تا ابد نابود می شد


+ مهمان راه دور در راه است و من از دیروز مشغول نذر و نیاز هستم که هم من قدرت کنترل خودم را در زمان نقض قوانین نانوشته ام داشته باشم؛ هم آنها از راه که می رسند اول دستشان و حتی صورتشان را بشویند و ماه اک را بغل کنند و هم بعد از دستشویی دستهایشان را ان شالله بشویند و هم داخل سینک وضو نگیرند.

تا حالا یک دور صلوات فرستاده ام و به تعداد متنابهی معوذتین و کوثر خوانده ام.


+ پریشب رفتیم مغازه دوست داشتنی که نزدیک خانه است تا بانکه و نمک پاش بخرم. نمی دانم ماه اک دلش را برده بود یا چون تازگیها زیاد از مغازه اش خرید کرده ایم؛ یک جفت قاشق چنگال استیل کیتی به ماه ام اشانتیون داد


+ یکی از دخترهای فامیل گفت برای تبریک به پسر عمه ای که در پست قبل گفتم زنگ زده و پسر عمه او را نشناخته. بعد از قطع تماس پرت شدم به روزهای کودکی. همان وقتها که پسر عمه گفته بود از اخلاق دختر فامیل خوشش نمی آید و چقدر حس خوبم چند برابر شد از اینکه همبازی کودکی ام هنوز هم برایم ارزش قایل است و بعد از سالها فاصله هنوز هم شماره ام را دارد



ماه اک نوشت:

چقدر ترس داشتم از آمدن ماه اک و اینکه چه می شود. ماه اک آمد و زندگی مان را غرق نور کرد

گل دخترم مژه های خیلی کوتاهش بلند شده و فر خورده و من هر بار نگاهش می کنم ته دلم ضعف می رود. 

دلم میخواهد تمام لحظه هایمان جایی با همین کیفیت زنده ثبت میشد و بعدها همینقدر واقعی لمسش می کردم



غ ز ل واره:

+ پست نیمه کاره زیاد نوشته ام اما مجال تکمیل هیچکدام دست ندادکه منتشر شود. حتی مجال جواب دادن نظرات هم


+ حالا که فرصت شرح ما وقع نیست؛ می نیمال هر کدام را توصیف کردم. شاید روزی بعضی هایشان را به تفصیل منتشر کنم


+ خدایا به حق این نعمت مقدس شیر دادن در این لحظه؛ در فرج امام مان تعجیل کن؛ دامن تمام زن های زمین که در آرزوی مادر شدن هستند را سبز کن. بخت سپید روزی دخترها و پسرها کن. و مشکلات همه را حل کن.


+ برای حل مشکلات خانواده ام یک صلوات مهمانم کنید اگر می شود.



نظرات 7 + ارسال نظر
جالیز شنبه 9 دی 1396 ساعت 00:40 http://ns18banihashem.blogfa.com

سلام. فرجی حاصل میشه. چون خیلی تفاوت ندارن. در بعضی تلفظا فقط متفاوتن

سلام
ان شالله همینطوره
تفاوتشون که زیاده شاید حدود ٣٠ درصدش با آذری شبیه هستش

بهار شیراز چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت 10:38

من باید عروس ترک ها میشدم...از بس علاقه دارم به ترکی ..
هر شی بیده ده یعنی چی چی ؟

منم دوست دارم اما درونیاتم مانع یاد گرفتن شد
از بس ناراحت میشدم که وقتی من هستم به هیچ حساب میشم و همه ترکی حرف میزنن از حرصم تصمیم میگرفتم یاد نگیرم
الانم دامنه لغتم بد نیست اما لبسنینگم افتضاحه
لغتا رو کنار هم تشخیص نمیدم

من املاشو اشتباه نوشتم
بزار لاتین بنویسم
Her şey bitti هر شی بیتتِ
یعنی
همه چیز تموم شد

هر شِیْ بعنی همه چیز

ماه بارانی سه‌شنبه 5 دی 1396 ساعت 08:30 http://mahebarani.blogfa.com/

یعنی گل گفتی!

ستاره یکشنبه 3 دی 1396 ساعت 22:14

حل میشه به امید خدا

ان شالله

ماه بارانی پنج‌شنبه 30 آذر 1396 ساعت 09:27 http://mahebarani.blogfa.com/

اونجا که گفتی "کاش بعضی خاطره ها و برهه های زندگی...." واقعا کاش، من هم این روزها دلم فراموشی طولانی مدت میخواد که به اختیار بخشی از روزهای زندگی رو پاک کنم. جالبه غزل جان من هم دل نگران مهمان راه دورم که قوانین رو ندیده میگیرن و من هر چه فکر میکنم در خودم توان تحمل ندارم و این روزها دست به دامن خدا شده ام که این بار تحملم بیشتر باشد و بتوانم تحمل کنم!

وای خیلی خوبه این فراموشیا خلق بشه
اونایی که میگی بی ادبیه نه حساسیت شما
ولی من خودم حساسم. البته بعضی حساسیتها رو بقیه هم بهم حق میدن اما موضوع اینه که کنترل رفتار دیگران دست ما نیست و همین باعث میشه هم مشتاق مهمان راه دور نباشی
هم با حضورشون نتونی لذت کامل ببری
آخه تمام خونه اتو باید با مهمان راه دور شِیر کنی
حمام رختخواب و مواردی دیگه

:) چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت 23:52

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

الهی بهترین های خدا نصیبتتون بشه

شب یلدات مبارک مامان مهربون ماه اک کوچولو

ببوس این گل دختر مهربون رو...

ممنون عزیزم از شما هم مبارک

حتما

لیلی چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت 22:57 http://aprnik5.blogfa.com

ازتوبااحساسترولطیفتر ندیدم حسابی با ماهک نازنینت خوش بگذرون.
التماس دعا

مرسی لیلی جانم لطف داری گلم
اما خودم این حسو باور ندارم


تنها که هستم خیلی کیف میکنیم اما وقتی دورمون شلوغ میشه خساسیتهام نمیزاره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد