هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

هشت بهشت زندگی

بهشت را که ندیدیم اما هشت بهشتِ خلاصه شده در یک عمارت، چشمانمان را به غایت نوازش داد

دخترکان تنهای سرزمین من

امروز دلم برای همه دخترکان سرزمینم گرفته است. برای تمام دخترکانی که سالها منتظر ماندند یا حتی تلاش کردند اما پیدا نشد آنکه باید. امروز دلم برای تمام دخترکانی گرفته است که بین امید و ناامیدی در هر لحظه دست و پا می‌زنند و ته اش خسته و بی رمق یک گوشه دنج زانو به بغل می‌گیرند و با در آغوش کشیدن تمام تنهایی‌شان اشک می‌شوند و صدایشان را جز خدا کسی نمی‌شنود. همانها که در جمع قهقه سر می‌دهند و در تنهایی بغض های پی در پی فرو می‌دهند.

امروز دلم دوباره به آتش کشیده شده برای همه آنهایی که به لبشان رسیده اما دستشان از همه جا کوتاه است که کاری برای نجات خودشان بکنند. نیایید و مبر وعظ برگزار کنید که سرشان را گرم کنند و ال کنند و بل کنند. خود من روزی از همین جماعت تنها نشین بودم که روزها و شبهایم فقط با اشک می‌گذشت. که امیدم به سمت صفر میل کرده بود و فریاد دلم سر به آسمان کشیده بود. درد این تنهایی را فقط کسانی می‌فهمند که کشیده باشند. بین خودمان باشد؛ همین منِ درد کشیده هم خیلی از آن دردها را فراموش کرده ام و خاطرم نیست. اما مدارک دردهای کشیده شده به صورت مستند موجود است. 

آنها که زود ازدواج کردند می نالند از این اتفاق به قول خودشان سخت و آنها که از 27 سالگی گذشته اند، می‌ترسند از تنها ماندن همیشگی. آنها که 22 و 23 سالگی ازدواج کرده اند دیر ازدواج کردن را باکلاس می دانند و آنها که هنوز ازدواج نکرده اند آن گروه دیگر را خوشبخت ترین می دانند. یک زمانی المیرا می گفت من اگر می دانستم به 30 سالگی میرسم و تنها می مانم؛ حتی لیسانس هم نمی‌خواندم چه برسد به ارشد و کار در شرکت فلان. همان بیست سالگی شوهر می کردم. و همین چند وقت پیش مریم می‌گفت من زود ازدواج کرده ام حالا بعد از 14 سال خسته ام. دخترم را 30 سالگی شوهر می دهم. دلم برای امثال المیرا دردناک است و برای امثال مریم عصبانی که تو با یک همسر با درک و فهم فقط چون رفتار خانواده همسرت را نمی‌پسندی خسته شدی؟ پس اوویی که تا به سن تو تنها مانده است هنوز، چه بگوید.

دلم آنقدر دردناک هست که دردش را حس می کنم. برای هر لحظه ای که احساس خوشبختی می کنم دلم برای خواهرک و دوستان تنها مانده ام به اندازه همه دنیا غمگین می‌شود. گاهی متوقف می‌شود همه افکارم از فکر اینکه خدا برای اینها چه برنامه قشنگی دارد که من و خودشان نمیدانیم و اینطور بی تابیم!!!!


غ‌ـزل‌واره:

خدایا معجزه ها در دست توست و هر روز و هر لحظه می بینمشان. پس برای آنها هم معجزه کن. از همان معجزه های عاشقانه خالق و مخلوق. خدایا تو به اندازه خدایی ات برایشان خدایی کن حتی اگر آنها در حد بندگی شان ناامید شوند و حیران!

نظرات 17 + ارسال نظر
فرزانه چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت 12:22 http://khaterateroozane4579.blogfa.com/

میدونی من حتی توی خواب هم نمیدیدم که یه روزی با همچین مرد خوبی و با همچین خانواده ی همسر خوبی بتونم وصلت کنم . اونقدر خدا همه چیز را عین یه معجزه جور کرد که گاهی که بهش فکر میکنم باورم نمیشه. به این سرعت عقد کنم و بلافاصله بتونیم خونه بخریم اونم یه جای خوب (چیزی که فکرشم نمیکردم) بعد بتونم درست به موقع قبل گرونی ها جهیزیه م را کامل کنم
واقعا همه چی عین یه رویا بود. گاهی وقتها با خدا میگم اگه تا آخر عمرمم سر از سجده برندارم باز در برابر لطفهایی که بهم کردی هیچه !
من و همسرم عاشق هم هستیم. هر دو شدیم مایه آرامش هم. هر کدوم از ما شد معجزه زندگی طرف مقابل
اونقدر همه چیزمون با هم جوره که انگار خدا درست من و اونو واسه هم آفریده.

دقیقا منم اینطوری بودم
فکرشو نمیکردم
و واقعا معجزه بود
ان شالله که. همیشه خوشبخت و سلامت باشید

فرزانه چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت 12:14 http://khaterateroozane4579.blogfa.com/

سلام امروز با وبلاگت آشنا شدم . آرشیوت را ورق زدم و از خوندن خاطراتت لذت بردم
منم توی سن 32 سالگی تازگی ازدواج کردم و خیلی خیلی خدا رو شکر میکنم که اون دوران تنهایی تموم شد و الان همسری مهربون و فهمیده دارم که درست مثل یه معجزه وارد زندگیم شد و همیشه خدا را شکر میکنم به خاطر این اتفاق
میدونی توی جامعه سنتی ما دختر مجرد هم که باشی نمیتونی خیلی کارها بکنی چون خانواده اجازه نمیدن. اونوقت متاهلها هی مینالن که شما مجردا هر کاری دوست دارید میتونید بکنید و خوشبحالتون اما واقعا اینطوری نیست. من اون موقع که مجرد بودم همش با خودم میگفت لااقل متاهلها با همسرشون میتونن برن گردش و سفر اما ما چی؟!
کلا آدم باید به هر شرایطی که داره راضی باشه من حتی توی اون دوران اگرچه تنهایی سخت بود ولی همیشه شکرگزار خدا بودم و میگفتم خدایا هر چی که مقدر کردی را میپذیرم و راضی ام به رضای تو. هیچ وقت ناشکری نمیکردم و به خدا اعتماد کامل داشتم . میدونستم که همیشه هر چی که برام رقم میخوره بهترین اتفاقه حتی اگر من درکش را نداشته باشم . چون خیلی اهل مطالعه کتابهای معنوی و عرفانی هستم این چیزا را باور داشتم
راستی من هم اصفهانی هستم

سلام خوش اومدید
چه راهکار خوبی پیدا کرده بودی
من رفتم سر کار و اینقدر دپرس بودم هیچ کار دیگه ای نمیتونستم بکنم
الان خیلی خوبم
ازدواج ما هم شبیه معجزه بو واقعا

ماه بارانی دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت 08:47 http://mahebarani.blogfa.com/

من هم سال آخر تجردم اغلب احساس تنهایی می کردم و غصه دار میشدم، الان با این که از تاهلم راضیم، گاهی میگم کاش در دوره مجردی غصه نخورده بودم و بیشتر خوشی می کردم

واقعا!!!
منم همش میگم کاش فرصتهامو با غصه حیف نمیکردم و لذت می بردم از بودنشون

دختر خوب شنبه 30 بهمن 1395 ساعت 11:17

من خودم بیست و دو سالگی ازدواج کردم اما هیچ وقت کسیو نهی نکردم از ازدواج...معتقدم هر چیزی فصلی داره و اگر فصل بهار ازدواج بگذره به خزانش میرسه ... اما خب پاییز هم زیباست کلا آدم باید با موقعیتش کنار بیاد و حتی اگر خیلی قویه ازش لذت ببره نه اینکه هی غصه بخوره چرا ازدواج کردم چرا ازدواج نکردم

دقیقا همینه دوست خوبم. هر چیزی فصلی داره. پاییز زیباست اما بسیار دردناکه... البته من هیچوقت عاشق فصل پاییز نبودم اما فکر کنم داره یه طورایی میشه که دوستش داشته باشم
باید قوی باشیم دوستم. باید یاد بگیریم لذت بردن از زندگی را. من دارم تلاشم رو می کنم و امیدوارم بتونم یادش بگیرم و اونقدر قوی باشم که در سخت ترین جاها هم بتونم خوبیها و مزیتها رو ببینم... گاهی حس میکنم که این یک رویای خیلی شیرینیه.

نازلی شنبه 30 بهمن 1395 ساعت 09:49 http://www.n-nikan.blogsky.com

این تفکر و فشارهای اجتماعی ناشی از تجرد بیشتر مختص کشورهای جهان سومه
وقتی میبینم در کشورهای اروپایی زنی در سن مثلا شصت سالگی برای ازدواج سومش لباس عروس میپوشه یا رسما ابراز شادی داره دلم برای زنان سرزمینم میسوزه
پیرشدن ، سن ازدواج ، دغدغه مادر نشدن و هزر مساله دیگه ماها باهاش رشد کرده و بزرگ شدیم
و اغلب این دختران تنها و متجرد همون "دخترخوبهای " جامعه هستن متاسفانه
امیدوارم که همه انتخابهای خوبی داشته باشند که از ازدواج کردن مهمتره
بخصوص کسانی که سالهای سال تنهاییو به امید یک همراه خوب تحمل کردن

متاسفانه بله نازلی عزیز ... من خودم آدمی هستم که باید بر اساس دستورات دین جلو برم اما یک جاهایی سخت گیریها دیگه از حد دین و مذهب گذشته و شده یک سری قانون ننوشته و دست و پا گیر عرف!!!!!

دقیقا نازلی عزیز... ان شالله همه شون انتخابهای نیک و درستی داشته باشند و خدا دستشون رو بزاره تو دست مردهایی که لایق اون همه پاکی و نجابت و عشق هستند
الهی سال 96 بشه سال معجزه برای همه دخترکان خوبی که میشناسیم و همه آدمهای تنهای خوب دنیا

رخساره شنبه 30 بهمن 1395 ساعت 08:45 http://doctoregharib.mihanblog.com

چقدر قابل درکه نوشته هات. چقدر خوب که انقدر انرژی داری. همه حرفاتو میفهمم. منم خودم یکی از اوناییم که مدام غر میزنم. البته بیشتر تو دلم یا تو وبم. ولی کلا یه چیزی هم هست که ما ادم ها هیچوقت راضی نیستیم
ولی وبلاگ تو کلی انرژی های خوب و مثبت میده به خواننده هات. مرسی که هستی غزل جان. ماهم سعی میکنیم دیدمون رو مثبت کنیم

عزیزمی رخساره جان عزیز... رخساره عزیزم این انرژی ها جز لطف خدا نیست. فقط او که در بدترین لحظات هم تنهام نگذاشته و من خودمو سپردم بهش. و تمرینهای سپاس گزاری معجزه کرد رخساره جان. زندگیم و افکارمو عوض کرده... همه مون غر میزنیم رخساره جان. غر نزنیم که می میریم. فقط باید براش حد و حدود مشخص کنیم. من هم قبل تر ها نوشته های زیادی داشتم که همش غر بود.
رخساره عزیزم تمرین های سپاس گزاری رو به روزمره هات اضافه کن گلم. روزی یک ربع کافیه. حالتو از این رو به اون رو میکنه چون تمام روز ته ذهنت هست که دیگه برای چه چیزایی میشه سپاس گزار بود.

منم ممنونم که هستی رخساره عزیز و برات بهترینها رو از خدا طلب می کنم دوست عزیزم

:) پنج‌شنبه 28 بهمن 1395 ساعت 22:43 http://my-netbook.blogsky.com

انشاءالله خوش خبر میشی و با توکل به خدا به خیرت تموم میشه عمل
محتاج دعا غزل خانوم گل

ممنونم لبخند عزیزم
سپاس فراوان
الهی آمین
دعا گوی همگیتون هستم گلم منم محتاجم به دعاب تک تکتون

دریا پنج‌شنبه 28 بهمن 1395 ساعت 21:34

سلام بانو.. از وبلاگ گلبهار اومدم..

برای منم دعا کن که از همه سنم بالاتره و.... دیگه امیدی ندارم به متاهلی..

برای همه دخترها دعا کن عاقبت بخیر بشن و سبزبخت...

سلام دریا جان
خوش آمدید
باور کن دعا میکنم برای همه دختر پسرهای مجرد. دورو برم سن بالا هم میبینم. حتی هم سن مادرم
ولی من هنوز امیدوار که فرجی بشه برای تک تکتون
الهی همگی خدا بخت بی غم و سپید قسمتتون کنه

ستاره پنج‌شنبه 28 بهمن 1395 ساعت 17:05 http://setareha65.blogsky.com

امیدوارم خدا برای همه ما بهترین رو مقدر کنه، شاید گاهی تنها موندن بهتر باشه، فقط خود خدا میدونه...

الهی آمیـــــــــن
قطعا گاهی همینطوره اما کاش قدرت درک ش رو هم بهمون بده و توان تحمل و حتی لذت بردن از اون شرایط رو هم

Mina پنج‌شنبه 28 بهمن 1395 ساعت 13:03 http://posiiiitive-enerrrgy.mihanblog.com

امیدوارم شاذی زندگیت پایدار باشه
خدا یه فکری به حال ما هم بکنه که من یکی با اینکه هیچوقت برام مهم نبوده الان دیگه جون به لبم رسیده

مرسی مینای عزیزم
مینا همه چیز عالی میشه دوستم. خدایی که اون بالاست صدای هممون رو می‌شنوه

شارمین چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت 21:44 http://behappy.blog.ir

سلام غزل جان.
من با دوستان دوره لیسانس تو یه گروه تلگرامی هستم. همیشه متاهلهای گروه غر می زنن و میگن خوش به حال شما مجردها و تا مثل ما اسیر و گرفتار نشدید و اختیاردار خودتون هستید، از مجردیتون نهایت استفاده رو بکنید و از این حرفها. مجردها هم آه و ناله سر میدن که ما بی کس و تنهاییم و شماها قدر بچه و شوهرتون رو نمی دونید و بازم از این حرفها!
بعد من اون وسط خودم رو جر می دم که عزیزای من! مجردی و متاهلی هر کدوم یه مزایایی داره یه محدودیتایی. آدم باید تا مجرده و شرایط ازداوج براش فراهم نیس به خوبیهای مجردی و بدیهای متاهلی نگاه کنه و خوش باشه و وقتی ازدواج کرد، برعکس، بدیهای مجردی رو به یاد بیاره و خوبیهای متاهلی رو ببینه و از زندگی کنار بچه و همسرش لذت ببره!
بعد همه شون به من میگن تو چون تو یه دنیای دیگه سیر می کنی نمی فهمی ما چی میگیم!
و این گونه است که انگ نفهمی می خوریم و سکوت برمی گزینیم!

سلام شارمین عزیز.
ای وای چقدر آدم حرص می‌خوره. راستش این جمله های کلیشه ای متاهل ها رو اصلا درک نمی کنم.اسیر شدیم! خوش به حال شما مجردها!!!
و از خدا خواستم کمکم کنه از این جملات استفاده نکنم.
آه و ناله مجردها رو سرزنش نمی‌کنم ولی یک چیز رو می دونم. همه ما آدمها اگر می فهمیدیدم خداوند برای آیندمون چه برنامه های شیرینی داره هیچوقت تا این حد بی تاب نمی‌شدیم. خود من اگر میدونستم که این روزها نمیرسه در سالهای قبل از ازدواج خیلی کارها رو نمی کردم و در عوض خیلی کارها رو می کردم. صبر و تحملمون کمه اما آخرش همه چیز خوب میشه.
شارمین عزیز تو به حرف اونها گوش نده. آدم خوشبخت کسیه که در بدترین شرایط زندگیش هم بتونه نقاط مثبت و نشاط آورشو ببینه.
من اینقدر قوی نیستم اما خیلی دوست دارم یک روزی به این نقطه برسم خیلی
شما خیلی هم می فهمی
بیا پیش خودم اصلا حرف بزن

:) چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت 20:08 http://my-netbook.blogsky.com

سلام غزل جان خوبی؟
حال پدر بهتر شده شکر خدا؟

سلاااااااااااااااااااام لبخند عزیزم
چه خوب که به یادمی
گلم قرار عمل کنند و دوباره دل من اونجاست
خیلی دعا کن عمل راحتی باشه و به خوبی تمام بشه

سارا چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت 16:20

سلام منم جزو همون دخترای تنها هستم، تک تک چیزایی رو که گفتید هم درک کردم و هم باهاشون زندگی کردم...واقعا درد تنهایی و ترس از مجرد موندن خیلی سخته ، خدا نصیب هیچکس نکنه

سلام سارای عزیزم
ترس خیلی بده. باید تلاشتو بکنی که از خودت دورش کنی که همه زندگیتو تحت تاثیر قرار می‌ده
الهی سپید بخت بشی سپیده جانم

لی لا چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت 15:27 http://lilaliana.persianblog.ir

آره واقعا...کاش هیچ کس تنها نبود...کاش...!!!

به قول مادرک تنهایی فقط برای خداست
الهی خودش برای تک تک دختر پسرهای مجرد معجزه کنه و حالشون رو خوب کنه

آبگینه چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت 09:17 http://abginehman.blogfa.com

منم این طعم تلخ رو چشیدم و خدارو هزارن بار شکر تموم شد اون روزهای انتظار. برای همین اصرار دارم دختران تا۲۵سالگی ازدواج کنن. در حق ما دهه شصتی ها خیانت کردن بهمون گفتن درس خوندن و کار کردن برای زن ارزش است در حالیکه داشتن خونه و زندگی و همسر خوب و بعد فرزندان خوب, روح یک زن رو ارضا میکنه.
باور میکنی هر روز سره نماز صبحم واسشون دعا میکنم حتی دخترانی که چهل سالگی رو رد کردن ولی من هنوز دعا میکنم و امیدوارم به معجزه خداوند.

واقعا آبگینه جان روزی هزار بار هم خدا رو شکر کنیم کمه. منم دقیقا همین نظر رو دارم که دخترها باید تا 25 سالگی ازدواج کنند. قبل از اینکه بترسند و وحشت زده شوند. البته نه به هر قیمتی.
منم هنوز امیدوارم خیلی زیاد. به خصوص اونهایی که مادرهای پیرشون رو هم از دست دادند یا دیگه نزدیک آخرای عمرشونه و با رفتن مادر تنهایی شون خیلی بزرگ تر میشه یا شده
خدا برای همشون معجزه کنه الهی آمین

همراه با هستی چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت 08:46 http://www.withuniverse.blogfa.com

دوست عزیز یکسری چیزها در مسیر رشد هر فرد "طبیعی" است. هرکس براساس درک و شناختی که از خودش و زندگی پیدا می‌کنه تصمیماتی می‌گیره و اثر و نتایج این تصمیمات باعث رشد تدریجی‌اش می‌شه. نیازی نیست برای کسی غصه بخوریم یا افسرده باشیم یا حتی این درد و رنج را فقطه به دخترکان یک کشور یا منطقه محدود کنیم. این یک اتفاق طبیعی است و در همه دوره‌ها و همه کشورها هم هست فقط نوع و مقدارش با هم فرق می‌کنه.
از پست قبلیتون به‌نظر می‌رسید می‌خواین قورباغه‌هاتون را قورت بدین. لازمه این کار اینه که هر لحظه و هرروز مثبت باشین، مثبت ببینین و انرژی مثبت جهان را زیاد کنین تا جهان به جای بهتری تبدیل بشه. آیا واقعا دل‌گرفتگی‌تون به کسی یا جتی به خودتون کمکی می‌کنه؟

حق با شماست نیازی نیست برای کسی غصه بخوریم. و مدتها بود که بر همین اساس عمل می کردم اما یک جاهایی کم می آوریم... باید مراقب باشیم این کم آوردنها طولانی و دایمی نشوند

اذر سه‌شنبه 26 بهمن 1395 ساعت 16:43 http://azar1394.blogfa.com

خوشحالم با وبلاگتون اشنا شدم ..
میشه اسم کتابی که تمرین هاشو مینویسید بگید
سپاس

سلام آذر عزیز
خوش آمدید
خوشبختم از آشناییتون
اسم کتاب
معحزه سپاس گزاری است
از راندا برن
از من انتشارات نسل نواندیش هستش
ان شالله که لذتشو ببری سپاس گزاری ها رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد